فراموش کردم
رتبه کلی: 32


درباره من

کـــو رفِِِیـــق مشتـــی اونـایی رو کـه بایـد بشناســم شناختـــــم

دیگـــــه حرفـــــــــــی نمیـــزنم ... حـــرف حــــرف میـــاره
کجا خوابمان برد که بیداریمان کابوس است...
اره عزیز تا کیلومتـــــرها دورو بـــرم
"جــایی بــرای نامــردان نیســت "
***************************
من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم

اما می شود کمی کمکم کنید!آی جماعت

شماها دقیقا چه رنگی هستید؟...


شهر من اینجا نیست !اینجاآدم که نه!

آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!

و جالب تر !اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکند

تا میزبان سیاهی دیگری باشد!.شهر من اینجا نیست!

اینجاهمه قار قار چهلمین کلاغ رادوست می دارند!

و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!

.شهر من اینجا نیست!اینجاسبدهاشان پر است

ازتخم های تهمتی که غالبا دو زرده اند!

.من به دنبال دیارم هستم,شهر من اینجا نیست

شهر من گم شده است!...

آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است !

وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود

وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود

وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود

وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد

و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش ...
آلبوم: حیوونیا
   
عنوان: از خودگذشتگی
از خودگذشتگی
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 111 بازدید امروز: 24
توضیحات:
ز خود گذشتگی یک پرنده !

همانگونه که در تصویر می بینید پرنده نر مشغول غذا دادن به جوجه هاست، اما پرنده ماده در مجرای آب خود را قرار داده است و کنار او هم آب زیادی جمع شده است.
این پرنده ماده پرهای خود را باز کرده و حجم بدنش به دو برابر حجم معمولی رسیده تا هر چه بیشتر جلو آب را بگیرد.  
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۹/۲۳ ساعت 19:19
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)