درباره من
کـــو رفِِِیـــق مشتـــی اونـایی رو کـه بایـد بشناســم شناختـــــم
دیگـــــه حرفـــــــــــی نمیـــزنم ... حـــرف حــــرف میـــاره
کجا خوابمان برد که بیداریمان کابوس است...
اره عزیز تا کیلومتـــــرها دورو بـــرم
"جــایی بــرای نامــردان نیســت "
***************************
من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم
اما می شود کمی کمکم کنید!آی جماعت
شماها دقیقا چه رنگی هستید؟...
شهر من اینجا نیست !اینجاآدم که نه!
آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
و جالب تر !اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکند
تا میزبان سیاهی دیگری باشد!.شهر من اینجا نیست!
اینجاهمه قار قار چهلمین کلاغ رادوست می دارند!
و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!
.شهر من اینجا نیست!اینجاسبدهاشان پر است
ازتخم های تهمتی که غالبا دو زرده اند!
.من به دنبال دیارم هستم,شهر من اینجا نیست
شهر من گم شده است!...
آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است !
وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود
وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود
وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود
وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد
و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش ...