◊◊◊◊◊◊◊◊مطالب طنز و خنده دار◊◊◊◊◊◊◊◊◊ کثیف بودنِ بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه ! اما بعضیا خیلی پاکن؛ این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیُفتن, اعصابم رو خورد میکنه…! ◊◊◊◊◊◊◊◊مطالب طنز و خنده دار&loz...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۱۱ - ۱۸:۲۵ ( 10 نظر , 96 بازدید )

هر کی هر نظری داره بده لطفا................
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۱۱ - ۱۸:۱۲ ( 16 نظر , 105 بازدید )

http://www.miyanali.com/alirezaaa-m...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۰۶ - ۱۵:۱۵ ( 14 نظر , 119 بازدید )

بعضی ها عاشقند و مغرور   بعضی ها مغرورند و عاشق   تفاوتی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟   چرا هست....   فقط اهلش درک میکنند ک این جمله ی دل است   آنکس ک مغرور است و عاشق، عشقش را میبازد و آنکه عاشق است و مغرور، کام دل می یابد   ب همین سادگی    ...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۰۵ - ۱۷:۵۰ ( 19 نظر , 111 بازدید )

پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده بعد داییم شیرینی پخش کرده به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟ گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن ! ◊◊◊◊◊◊◊◊مطالب طنز و خنده دار◊◊◊◊◊◊◊◊◊ مشکلات از جایی شروع شد که به هر کی گفتیم نوکرتیم...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۰۴ - ۱۷:۴۳ ( 22 نظر , 110 بازدید )

>نامه اسرار آمیزی به نام شانس>>>>>>>>>>سلام>>>>>شاید فکر کنید گفته‌های آن کاملاً غیرعقلانی است ولی چیزی را که می‌بینید نمی‌توان انکار کرد!! شاید نتیجه آن، فقط و فقط حاصل انرژی مثبت میلیونها آدمی باشه که انرژیشون رو بدرقه این نامه کرده&zw...
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۳۰ - ۱۶:۲۱ ( 12 نظر , 101 بازدید )

بزرگ شدیم و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود!بزرگ شدیم و فهمیدیم بابا بزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت .آنطور که مادر گفته بود!بزرگ شدیم و فهمیدیم چیز هایی ترسناک تر از تاریکی هم هست...بزرگ شدیم...به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود!پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته ...بزرگ شدیم و یافتی...
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۳۰ - ۱۶:۰۶ ( 7 نظر , 104 بازدید )

چرا از روی یک عادت مرا بیگانه می دانی؟ خودت از بوی من مستی، مرا دیوانه می خوانی؟! چرا با بانگ هر نادی، کلیسا و حرم خواهی؟ بدان کوته دل و ساده، غریبانه پی راهی چرا وقتی شدی عاشق، به دور از بال و پروازی؟ ندانستی که رمز عشق، پرواز است و می تازی؟ چرا بیگانه با شهر، آشنا با هر خس ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۳۰ - ۱۵:۵۲ ( 5 نظر , 106 بازدید )

نه هوا سرد نیست.......... سرمای کلامت دیوانه ام میکند بی رحم.......... شوق نگاهم را ندیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمام من به شوق دیدنت پر میکشید........ اما....... همان نگاه بی تفتوتت برای زمین گیر شدنم کافی بود.........
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۳۰ - ۱۵:۳۹ ( 9 نظر , 91 بازدید )

پرسید چقدر مرا دوست داری ؟سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ... گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ... عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند . به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * . به اندازه ی تمام لحظ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۲۶ - ۱۷:۳۱ ( 8 نظر , 107 بازدید )