فراموش کردم
رتبه کلی: 1828


درباره من
خدایا آنکس که یه لحظه صادقانه یادم کرد: یه لحظه عاشقانه یادش کن
صحرا اااا (sahraaa )    

خداییش این یکیو همتون بخونین

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۱/۲۸ ساعت 18:18 بازدید کل: 80 بازدید امروز: 79
 

یارو تو یه شب برف و بورانی داشته از سر زمین بر میگشته خونه!یهو میبینه یه کوه ریزش کرده !یه قطارم داره از اون دور میاد!خلاصه جنگی لباساشو در میاره و اتیش میزنه!میره اون جلو وایمیسته!راننده قطارم که اتیشو میبینه میزنه رو ترمز!و قطار وامیسته.همچین که قطار واستاد.یارو یه نارنجک درمیاره میندازه زیر قطار.چهل پنجا نفر ادم لت و پار میشن.خلاصه یارو رو میگیرن میبرن باز جویی!اونجا باز جوهه بهش میتو په که:مرتیکه خر! نه به اون لباس اتیش زدنت. نه به اون نارنجک انداختنت!آخه تو چه مرگت بود؟!یارو میزنه زیر گریه میگه:جناب سروان بخدا من از بچگی این دهقان فداکارو حسین فهمیده رو قاطی میکردم .{#}{#}{#}{#}

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۱/۲۸ - ۱۸:۱۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)