یک جمله زیبا از طرف خدا :
“قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید ،
شما را بخشیده ام” . . .
نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم
تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه..!
حلالت میکنم اما ...
حلالت میکنم اما هنوزم از تو دلگیرم
تو میخندی و من آروم تو دست گریه میمیرم
حلالت میکنم اما نباید از خودم رد شم
تو گم میشی و من اینجا .. تو رو با گریه می بخشم
تقاصه آرزوهامو کجای قصه پس دادی؟
که از اوج پریدن ها به خاک گریه افتادی؟
کجای قصه پرواز چراغ راه رو گم کردم؟
که باید اینهمه تنها به سوی خونه برگردم
حلالت میکنم اما به دیروز تو زنجیرم
تو رو گم میکنم وقتی تو دست گریه میمیرم
حلالت میکنم اما نمیتونم که برگردم...
تمومه آرزوهامو تو دنیای تو گم کردم
من از روزایی میترسم که پشت مرز تقدیرن
از اینکه حتی فرداهام تو دستای تو میمیرن
تو یک شب بی خبر رفتی و از دست تو دلگیرم
تقاص قصه های مرده را ازشب نمی گیرم
خدا می داند از چشمی که بارانی است پنهانی
من از روزی که رفتی با دلم بد جور درگیرم!
حلالت میکنم اما هنوزم از تو دلگیرم..
خداحافظ
شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ واین یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم
وبی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
وبرف ناامیدی برسرم یکریز می بارد
خداحافظ تو ای همپای شعرهای غزل خوانی
خداحافظ به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ بی تو گمان کردی که می مانم؟
خداحافظ بدون من یقین دارم که می مانی!
خدا نگهدار
نگو خدانگهدار، لحظه هارو نگهدار
تو لحظه ها تبدار،یه خواب نیمه بیدار
تو مرگ بی صدامو رقم زدی دوباره
نگو برای موندن نمونده هیچ ستاره
نگو که می شه بی تو نفس نفس صدا شد
بیا که بغض شعرم به دست تو رها شد
بیا که با حضورت ، سکوت من تمومه
نگو برای چشمات نگاه من حرومه
بیا که قلب تنهام یه عمره بی تو خسته است
یه عمره بی تو تشنه،یه عمره دل شکسته است
نگو خدا نگهداربه من که یک غریبم
به من که یک ستاره ام،نمی شه شب نصیبم
بذار برهنه باشه شبا جاده بی تو
تاانتهای بارون،پای پیاده بی تو
یک تکه آسمان
من بی تو حوض خالی
حوضی بدون آبم
بی آسمان و ماهی
خالی زآفتابم
بی تو دلم گرفته
دائم پر از سکوت است
یک گوشه مانده تنها
چون تار عنکبوت است
معنی ندارد اصلا
بی تو امید ولبخند
دل را نمی توان زد
با آسمان پیوند
تو آب ،تو امیدی
دل باتو مهربان است
باتو همیشه سهمم
یک تکه آسمان است
شوق پرواز
کاش تو تا پرنده بودیم توی دست آسمون
تا برای هم می ساختیم ازپرامون آشیون
من برای تو می ساختم سقفی از بال و پرم
تو می ذاشتی عاشقونه پرتو زیر سرم
وای اگه پرنده بودیم تورو با خودم می بردم
وقتی باتو می پریدم آسمون کم می آوردم
نمی ذاشتم شوق پرواز تو دلامون بره از یاد
تورو با خودم می بردم جایی که نباشه صیاد
تو فقط باید بمونی ای تمام باور من
تا که پرپرنشه بی تو،همه ی بال و پرمن
وای نگو این فقط یه خوابه،نگو ماپرنده نیستیم
وقتی همدیگرو داریم نگو مابرنده نیستیم
ما می تونیم از محبت با هم آشیون بسازیم
حتی با دستای خالی با هم آشیون بسازیم
کیمیا
آسمون من وتو یه مدته سیاه شده
گفتن دوست دارم کم شده کیمیا شده
اون غروری که گذاشته بودیمش یه جای دنج
اومده باز تو قلب منو تو خدا شده
اون حسادت هایی که اول طعم عاشقی داشت
حالا انگار ارزشش قد یه ادعا شده
اون دستا که داده بودیم توی رویاهامون به هم
تقصیر کیه نمی دونم ولی رها شده
ما قرار نبود مثل بقیه زندگی کنیم
چرا حرفامون مثه توم آدما شده
گنبد عشق ما ضریحاش طلایی بود
طلاها ریخته و جنس گنبدش بلا شده
دلم واسه اون روزا پر می زنه
کاش معجزه عشق دوباره به ماسربزنه
وقتی نیستی
عاشقانه ها چه بی رنگند وقتی که تو نیستی
تو عشقی یا نفرت , بگو تا بدانم چیستی ؟!
گاهی در تب عشق تو قطره قطره آب می شوم
تو درگیرودار چشم تو چون کلبه ای خراب می شوم
باخودم می گویم : باز سهم دستانت خار می شود
وقتی آرزوهای داشتنش پیش چشمانت خوار می شود
پراست از بغض و حسرت این لحظه های تنهایی
می دانی بی عشق تو نمی خواهم هیچ فردایی
ایا تو خواهی دانست قدر این عاشقانه هایم را
ای که شب قدر کرده ای تمام شب هایم را
نگاه تو هربار برایم طلوع هور در آسمان سحر است
ای حور چهره ی نامهربان غم عشق من ازگفتن به در است
کاش به دلت می افتاد که تکلیف مرا رو شن کنی
کاش می شد که با نگاه عشق نگاهی به درون من کنی!
لحظه های بی تو ساکت و سکوتم پر ازغصه و اضطراب
بیا و حرف های ناگفته بغضم را از غم نگاهم دریاب
سوت میکشد در هوا ، کابل تلفنی که میتوانست
زیباترین عبارات جهان را
از عاشقی به عاشقی برساند . . . !
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .
از تمام دنیا
یک صبح سرد
یک چای داغ
و یک صبح بخیر تو
برایم کافی ست . . .
سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی
آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی زودتر از این ها باید فراموش میکردی . . .
نفست باران است
دل من تشنه ی باریدن ابر
دل بی چتر مرا مهمان کن . . .
دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن / خودشو تو مرده ها جا زد و رفت . . .
لبخند ، شروع عشق است
محبت ، باغ عشق است
ناکامی ، داغ عشق
چشم ، راز عشق
وعده ، امتحان عشق
خاموشی ، درد عشق و رسوایی ، شرمندگی عشق . . .
از راه وفا گاه ز ما یاد توان کرد / گاهی به نگاهی دل ما شاد توان کرد
صید دل ما لایق تیر تو اگر نیست / از بهر خدا آخرش آزاد توان کرد
مستم ز می عشق چنان کز پس مرگم / صد میکده از خاکـ من آباد توان کرد . . .
دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تَنِش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد
مثلا آغوش تو !
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
گفتی : نفرین میکنی ؟
گفتم : نه ، اما از خدا میخوام
هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد . . .
از میمنت و خوشقدمی زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد
زن بگیرید که زنان توانگری می آورند
هیچ کس به چیزی بهتر از سجده نهان ، به خدا تقرب نمیجوید
ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد
از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد
بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است
هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد
بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم
بیماری تازیانه خدا در زمین است که به وسیله آن بندگان خویش را ادب میکند
اگر از ترس خدا از چیزی درگذری ، خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد
غم انگیزتر از خانه های بدون پنجره
پنجره هایی هستند که رو به دیوار باز میشوند
جهان اول جاییست که عکاسانش برای جایزه
از گرسنگان جهان سوم عکس می گیرند
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست
بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع میکنیم
صبرت که تمام شد ، نرو
معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشود
موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن
۱ آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند
۲ آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند
حقیقت چیزی نیست که نوشته میشود
آن چیزی است که سعی میشود پنهان بماند
گاه پرندگان آنقدر سرگرم دانه چیدن می شوند
که پرواز را فراموش و آسمان را از یاد می برند
گاهی پرتاب سنگی کوچک یاد آور پرواز و آسمان است
هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن
“حرمت ها شکسته میشود”
هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن
“تبدیل به وظیفه میشود”
به انجام کارهای نیک ادامه دهید
حتی اگر دیگران آنها را به نام خویش ادعا کنند
کارهای شما پیشکشی ست به خدا
و هیچ کس نمی تواند ” خدا “ را فریب دهد
گذشت خیر و برکتی است دو جانبه
که هم دهنده و هم دریافت کننده را بهره مند میکند . . .
(شکسپیر)