عشق چیست؟
![](http://mosovictory.persiangig.com/roze%20abii/blue%20rose.jpg)
دلي كه با عشق تطهير شود،
به معبدي با شكوه تبديل مي شود.
دو هزار سال پيش شخصي از مسيح پرسيد
«چه كسي مي تواند وارد قلمرو ملكوت الهي بشود؟»
مسيح به كودكي اشاره كرد و گفت:
«كساني كه دل به بي پيرايگي دل كودكان دارند!»
زندگي سفري دو گانه است:
يك سفر در زمان و مكان صورت مي گيرد
و ديگري در درون انسان و حقيقت.
نخستين سفر به مرگ خاتمه مي يابد
و دومين سفر، به بي مرگي.
دومين سفر سفر حقيقي است
زيرا تو را به جايي مي برد.
كساني كه صرفا به سفر نخست مي پردازند
زندگيشان را ضايع مي كنند
زندگي حقيقي زماني آغاز مي شود كه
سفر دوم آغاز مي شود
هنگامي كه زندگي از عشق سرشار
شود، پر از سعادت مي شود.
گداهاي زندگي كساني هستند كه در
دلشان عشقي وجود ندارد.
چه طور مي توان بخت و اقبال كساني را توصيف كرد
كه در دلشان چيزي نيست
مگر عشق
در لحظه هاي سرشار از عشق است
كه انسان با خدا روبرو مي شود.
تنها عشق است كه كه مثابه ي خدا مي شناسمش
فهم من از دين اين است؛
ديني كه فقط به مسجد و كليسا و كنيسه ختم مي شود
ديني مرده است.
ديني كه نمي تواند از كلمات و احكام كهنه و جزمي فراتر برود،
ارزشي ندارد
دين اصيل و زنده،
آدمي را به خدا هدايت مي كند و او را
با كل هستي متحد مي سازد.
دين آن چيزي است كه تو را با وجود مانوس مي كند.
هر احساسي كه تو را به اين انس و ديدار و اتحاد مي خواند نيايش است.
همه ي اين نيايش ها را مي توان در يك كلمه بيان كرد
و آن كلمه عشق است
عشق چيست؟
عشق چيزيست كه خود را با همگان سهيم شود
عشق خود را با ديگران قسمت مي كند
عشق، خود را بدون چشم داشت مي بخشد
دوست داشتن، يعني وقف كردن وجود خود به خدا
همانطور كه قطره خود را تسليم دريا مي كند.
بايد با چنين عشقي بتپيم.
اين عشق، زندگي را از شهد و روشنايي سرشار مي كند.
غمي كه خاطره ي خويش را از ياد برده است
به لحظه هاي گنگ و تاريك مي ماند
خالي از نغمه هاي قشنگ گنجشكان و پر صداي جيرجير
جيرجيركان .