فراموش کردم
رتبه کلی: 3434


درباره من
شقایق* (salimi )    

سلیمان و مورچه عاشق...

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۱۷ ساعت 12:51 بازدید کل: 435 بازدید امروز: 140
 

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا؟
این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا
کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت:  تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه
خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را
شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...


تمام سعی مان را بکنیم،
پیامبری همیشه در همین نزدیکیست...

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب
غافل بی خبر نمی پذیرد.


 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۱۷ - ۱۲:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)