فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 7576


درباره من
ایرانی-سما (sama-28 )    

عشق من عاشقم باش

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۰۳ ساعت 17:13 بازدید کل: 152 بازدید امروز: 151
 
و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم

هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد

از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم

و دست آخر

همه را فراموش کنم

.





شاید بگذرم از تو اما
حسابِ لبهات
از تمامِ تو جداست
الکی ست مگر
من از آن لبها
دوستت دارم شنیده ام




دلتنگی

حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره

تمنای بودنش رامیکند





در آغوشـم کــه می گـیــری
آنقدر آرام مـیشــــوم
که فـرامــوش می کــــنـم
بـایـد نفـس بــکـشـــم




اگر بیـــایی
این خـــون ِ دل ،خــوردنـــها را
تـــلافی نمیـــکنم
آنقـــــدر عاشــــقت میکنـــــم
که دیــگر نتــــوانـــی
هــــرگــز بــــروی




کاش باورکنی دوست داشتنت تنها دارایی من است
با بی تفاوت ات مرددم نکن که گمان کنم آن را هم ندارم
تمنا میکنم !


وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد ، هیچ فاصله ای دور نیست ،
هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند !
محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است


به دلم نشستی ولی دو زانو !
معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده ، پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه . . . !




این جاده یه من می خواهد و یه تو و یه جفت دست گره خورده به هم ، آن هم از نوع کور !







آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری

آنگاه که حتی گوش خود را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،

می خواهم بدانم،

دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای

خوشبختی خودت دعا کنی؟



یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟
سبب ساز سکوت مبهمت از چیست؟
برایش صادقانه می نویسم
برای آنکه باید باشد ولی نیست.



گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گاهی بساط عیش خودش جور می شود

گاهی دگر، تهیه بدستور می شود

گه جور می شود خود آن بی مقدمه

گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست

گاهی تمام شهر گدای تو می شود

گاهی برای خنده دلم تنگ می شود

گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

گاهی تمام آبی این آسمان ما

یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود

گاهی نفس به تیزی شمشیرمی شود

ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود

گویی به خواب بود جوانی مان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم کجایی چه می کنی

بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۲/۰۳ - ۱۷:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)