فقط دو چیز وجود داره كـــــه نگــرانش باشـــی : اینكــه سالمی یا مریضی . اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده كه نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه دست آخر خوب می شی یا می میری. اگــه خـوب شدی كــه دیگه چیـــزی بـــرای نگــرانی بـــاقی نم...
تاریخ درج: ۹۱/۰۲/۱۴ - ۱۹:۱۲ ( 31 نظر , 931 بازدید )

    شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند. فرشته پری به شاعر داد و شاعر ، شعری به فرشته. شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت. خدا گفت : دیگر تمام شد. دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود. زیرا...
تاریخ درج: ۹۱/۰۲/۰۳ - ۱۱:۳۸ ( 33 نظر , 933 بازدید )

   ما همه آفتابگردانیم   گل آفتـــابگردان رو بـــه نــور  می چرخــــد و آدمــی رو بــه خدا .مـــا همه آفتــــابگردانیم .اگـــــر آفتابگردان به خــــاک خیره شود و بــه تیرگی ، دیگر آفتابگردان نیست . آفتــابگردان کـــــاشف معدن صبح است و بـــا سیاهی نسبت نــــد...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۱۰ - ۲۲:۱۲ ( 16 نظر , 415 بازدید )

    تصویر نام تو بر فنجانم می افتد . "ماه" در چاه هم دیدنی است .....             ****************************** نمیدانم ! دل من نازک است یا چشمان تو تیز ! هرگاه نگاه به تو می دوزم ...
تاریخ درج: ۹۰/۱۱/۰۲ - ۲۳:۵۵ ( 23 نظر , 3196 بازدید )

سلام دوستان متن ترانه ای رو از استاد شجریان اینجا گذاشتم که شاید طرفداران پر و پا قرص استاد هم هنوز نشنیده اند   من و تو قصه ی یــک کهنه کتابیـم .مگه نه؟ یه سوالیم ،یه سوال بی جوابیم . مگه نه ؟ یه روزی قصه ی پـــر غصهء ما تموم میـشه آخــرش نقطه ی پایان کتــابیــ...
تاریخ درج: ۹۰/۱۰/۲۷ - ۰۲:۳۳ ( 19 نظر , 399 بازدید )

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :  اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشند : نمره یک میدهیم                     1  اگر دارای زیبای هم باشند پس ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۵/۲۷ - ۰۴:۳۱ ( 20 نظر , 553 بازدید )

کسی که حقیقت را نمی داند کهنه پرست است و نادان ... اما کسی که حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد خیانتکار است... چه شب شومی است... شبی که انسان حقیقت را کشف کند و پرده ها برافتد. چه شب شومی است.شبی که دریابیم ظلمت سلاح جاهلان است و روشنی نیاز عاقلان ! شبی که در یا...
تاریخ درج: ۹۰/۰۵/۱۷ - ۰۲:۰۲ ( 33 نظر , 1275 بازدید )

یه روز یه ترک بود ... اسمش ستارخان بود،شاید هم باقرخان. شجاع بود و نترس در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود، با کمک دیگر مبارزان ترک،در برابر دیکتاوری ایستاد او برای مردم ایران ،آزادی می خواست و در این راه ،زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک،طعم آزادی و...
تاریخ درج: ۹۰/۰۴/۲۷ - ۱۹:۳۲ ( 34 نظر , 1744 بازدید )

خواهی ار فارغ شوی یک عمر از رنج و عذاب  در تمام عــمر خود ، اصلا نزن حرف حســاب                                  &...
تاریخ درج: ۹۰/۰۴/۱۱ - ۲۳:۰۷ ( 11 نظر , 1015 بازدید )

یکی از نمادهای مقدس مسیحیت ،تصویر پلیکان است .دلیلش ساده است :پلیکان هرگاه غذایی برای خوردن نیابد ، منقار خود را در گوشت اش فرو می برد تا بچه هایش را غذا بدهد .داستانی درباره پلیکان وجود دارد که در یک زمستان سخت ،گوشت خودش را در اختیار فرزندان اش گذاشت وخود را قربانی کرد . وقتی سرانجام از ضعف در گ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۴/۰۹ - ۰۰:۲۲ ( 16 نظر , 714 بازدید )