فراموش کردم
رتبه کلی: 3630


درباره من
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
هنر نبودن دیگری
* سان آی * (sanay-2012 )    

تنهایی

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۰ ساعت 20:15 بازدید کل: 162 بازدید امروز: 162
 

 

 

می نشینم اینجا...
می نشینم آنجا...
می نویسم از خود
می نویسم از تو
می نویسم از او...می نویسم از او
از ضمیر غایب
شخص سوم ، مجهول
با همه بیگانه
می نویسم اما؛
از کسی کو نشناسم او را!!
می سرایم گاهی ، شعرکی بیهوده
یا غزلواره بدبختی خود
داستانی ز غم تنهایی
قصه شیدایی
چه بگویم دیگر؟
با توام آی...ضمیرغایب...
چه بگویم ؟ که دگر حرفی نیست
خسته از تکرارم
خسته از گفتن یک شعر به صد شعر و سرود
که همان تکرار است
حرف تکراری
شعر تکراری
غم تکراری
اما...اما...
حرف من بود یکی
درد من گشت فزون
زین سخن های سیاه
من که تنها بودم
من که تنها هستم
من که تنها ماندم
با با تو باشم یا نه
با ضمیر غایب
بی ضمیر غایب
باز تنهایم
باز تنهایم...

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۵/۱۰ - ۲۰:۲۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
6(یاور همیشه مومن)6(dariyoosh )
۹۳/۰۵/۲۷ - 16:57
پسر تنها69(pesartanha22 )
۹۳/۰۶/۰۵ - 20:58
عالییییییییییی بود
Masüt Turk Oğlu(2013m )
۹۳/۰۶/۰۷ - 12:19
گیسومرادی.(SEDAAA )
۹۳/۱۱/۰۴ - 09:12
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)