دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون
فدای تو نمیدونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به اخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شدو قسمت من آوارگی
نمیدونی چقدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته
من میدونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که دوستت داره میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این منو نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت منو گم نکنی تو دود اون شهر غریب
یه سرزمین غربته با صدتا نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بیخوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگر واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد منو خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پره کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره
غصه نخور تا تو بیای حال منم اینجوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمع دونیمونم عجب واست دلواپسه
مثه یه بچه که بار اول میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره؟
دلت میخواد میومدم یا تنها رفتی بهتره؟
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون