یک دقیقه سکوت بخاطر خجالت کشیدن مردی که درامدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت. یک دقیقه سکوت بخاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو بنام جنس خارجی تن بچش کرد برویش خندید و در خفا اشک ریخت. یک دقیقه سکوت بخاطر زنی که با شرافت تمام غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو انجام داد و خانم خونه اربابی کرد براش ولی تسلیم هیچ نامردی نشد. یک دقیقه سکوت بخاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو بجای گوشت چرخ کرده بخورد بچه در ارزوی کبابش داد. یک دقیقه سکوت بخاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد برای عید که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود. یک دقیقه سکوت بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد زیر گریه یک دقیقه سکوت به خاطر انسانیت.
این متن را اینجا گذاشتم فقط برای اینکه این روزها اگه توی کوچه و خیابون شهر،یا توی خونه یا پشت چراغ قرمز یا هر جای دیگه دیدیم که بعضی مردم شهر عصبی هستند ناراحت هستند ،ناغافل از کوره درمیرند،بوی خوش عطر و حموم نمیدند.باکلاس و مبادی آداب نیستن ،کفش کهنه و لباس پاره پوشیدند.بوی عرق میدند ،حال و حوصله ندارند، بالآی منبر روشنفکری نریم و از بی فرهنگی و بی کلاسی و افسردگی مردم ایران سخنرانی نکنیم این مردم فقط گرفتارند.بی پولند.شرمنده ی خودشون و زن و بچه شون هستند.وگرنه خوب بلدند دوش بگیرند و عطر و ادکلن بزنند و لباس مارک دار بپوشند و مثل باکلاس ها لبخند بزنند. این روزها مردم کوچه و خیابون و حتی خونه را بیشتر درک کنیم.روزهای سختی ست