قطعه شعری که پروین اعتصامی برای سنگ مزارش سروده بود
اینکه خاک سیهش بالین است اختــــــر چـرخ ادب پرویــــــــــــن است
گــــــر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحــــب آن همـــه گفتار امروز سائــــل فاتحــــــه و یاسیـــــــن است
دوستـــــان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلـــــــی غمگین است
خاک در دیده بسی جانفرساست سنگ بر سینه بســـی سنگین است
بیـــند این بستـــــر و عبرت گیرد هر که را چشــم حقیقت بیــــن است
هر که باشی و ز هر جا برسی آخــرین منزل هستـــــــــــی این است
آدمــــی هــــــر چه توانگر باشد چون بدین نقطـــــه رسد مسکین است
اند آنجا که قضـــــــــا حمله کند چاره تسلیـــم و ادب تمکیـــــــــن است
زادن و کشتــــــن و پنهان کردن دهـــــر را رسم و ره دیریــــــــــــن است
خرم آنکس که در این محنت گاه خاطـــــری را سبــــب تسکیــــــن است.
بله...واقعاٌ اگه خوب به این قطعه شعر زیبا که مرحومه پروین اعتصامی برای سنگ مزار خود سروده-بنگریم و در آن تفکر عمیقی داشته باشیم فقط یه چیزه که مسلماٌ تو ذهن ما جاری می شه...و اون اینه که خداییش دنیا هیچ ارزشی نداره!! ارزش اینکه خدای نا کرده بیاییم توش گناه کنیم و پرونده اعمالمون رو سیاه کنیم.
بیاییم یه خورده فکر کنیم...به خدا دنیا ارزش این حرفا و اینکارها رو نداره...