فراموش کردم
اعضای انجمن(461) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
یعقوب فرجی (sarallah )    

خدایا مگه من چه بدی بهت کردم که ...

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۲۲ ساعت 16:34 بازدید کل: 341 بازدید امروز: 340
 

بعداز اینکه کشتی مون غرق شد من تنها بازمانده ای بودم که تونستم خودمو زنده به جزیره برسونم . روزای اول تنها توی جزیره واسم خیلی سخت گذشت بخصوص که ساعتهای زیادی  به امید نجات کنار ساحل روی شنها مینشستم ولی روزها و هفته ها انتظار بی ثمر بود. بالاخره کنار ساحل روی یه تپه یه کلبه ی کوچیک واسه خودم ساختم و روزا برای پیداکردن غذا به جزیره میرفتم و شبها برای خواب به کلبه م میومدم . اون روز عصر وقتی به کلبه م برگشتم صحنه ای رو دیدم که نزدیک بود سکته کنم : کلبه ی من تنها چیزی که داشتم داشت توی شعله های آتیش میسوخت:

خدا چرا من ؟ چرا این همه مشکلات فقط سر من میاد ؟ مگه من چه گناهی کردم که باید تاوانش رو بدم ؟ خدا خدا !!!؟؟؟ چرا چرا من !!!؟؟؟

اینها حرفهایی بود که من فریاد میزدم و به خدا اعتراض میکردم ولی دریغ از پاسخ خدا...

اون شب کنار خاکسترای کلبه م شب رو به سر بردم با ناله و نفرین و هزار بد و بیراه دیگه به خودمو سرنوشتم و خدا..

صبح با صدای بوق یه کشتی بزرگ بیدار شدم . واااای خدای من اون برای نجات من اومده بود اصلا باورم نمیشد . از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم ... وقتی سوار کشتی شدم از خدمه ش سوال کردم چطوری تونستین منو پیدا کنین گفتن: (( دود آتیشی رو که دیروز عصر روشن کرده بودی دیدیم)) .

اگه کلبه ی آرزوهات درحال سوختنه نگران نباشه شاید علامتی باشه برای رحمت خدا.

((عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم)) آیه 216 سوره بقره

این مطلب توسط میلاد عابدینی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۱/۲۲ - ۱۹:۴۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)