فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
سرباز ولایت35 (sarbaz110ali )    

حدیث عنوان بصری

منبع : http://soltanemobin.parsiblog.com/Archive/%D9%85%D
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۴/۰۵ ساعت 18:34 بازدید کل: 373 بازدید امروز: 186
 
حدیث عنوان بصری                                                                                                                                            عبدالله عاصی

 عنوان بصری مرد مسنی که نود و پنج سال از عمرش گذشته بود می‏گوید: من سالها نزد مالک بن انس جهت یادگیری حدیث می‏رفتم وقتی امام صادق(ع) به مدینه آمد پیش حضرت رفتم و دوست داشتم چنانکه از مالک حدیث فرا گرفته بودم از آن حضرت نیز فرا گیرم. امام از رفت و آمد با من عذر آوردند و فرمودند: مشغله من زیاد است علاوه بر ان در ساعات شبانه روز مشغول به اذکار و اورادی هستم. مرا از کارها و ذکرهایم باز ندار و به مانند گذشته پیش مالک برو و از او حدیث بگیر [احتمالاً چون عنوان بصری امام صادق را فردی به مانند مالک بن انس می‏دانست حضرت از رفت و آمد با او عذر آوردند].
عنوان بصری می‏گوید: من از سخن امام صادق اندوهگین شدم و از نزد آن حضرت بیرون آمدم و با خود گفتم اگر امام در من خیری می‏دید از رفت و آمد با من عذر نمی‏خواست به مسجد پیامبر رفتم و به قبر پیامبر(ص) سلام دادم و فردای آن روز دوباره به زیارت پیامبر رفتم و دو رکعت نماز خواندم و از خداوند خواستم قلب امام صادق(ع) را به من مهربان گرداند و مرا از علوم آن حضرت روزی نماید تا به راه راست هدایت یابم. پس از زیارت پیامبر ناراحت به خانه‏ام بازگشتم و چون محبت امام به قلبم نشسته بود پیش مالک نرفتم و فقط برای نماز از خانه بیرون می‏آمدم تا این که صبرم تمام شد و پس از نماز عصر به سمت خانه امام صادق(ع) رفتم و اجازه ورود خواستم خادم حضرت آمد و گفت چه می‏خواهی گفتم جهت عرض سلام آمده‏ام. خادم گفت حضرت مشغول نماز است دم درب ایستادم چیزی نگذشته بود که خادم حضرت آمد و گفت داخل شود. داخل شدم و بر آن حضرت سلام کردم حضرت پاسخ دادند و فرمودند: بنشین خداوند ترا بیامرزد نشستم حضرت سر بزیر افکندند و پس از مدتی سر را بلند کردند و فرمودند کینه ات چیست گفتم ابوعبدالله حضرت فرمودند خداوند به تو توفیق دهد و کنیه‏ات را ثابت بدارد خواسته ات چیست ای ابوعبدالله؟ عنوان می‏گوید با خودم گفتم اگر ثمره دیدار با امام فقط همین دعا باشد مرا کافی است گفتم من از خداوند خواستم قلب شما را به من مهربان گرداند و از علوم شما مرا روزی فرماید و امیدوارم که خواسته‏ام عملی شود. حضرت فرمودند: ای ابوعبدالله علم به خواندن و فراگرفتن نمی‏باشد بلکه نوری است که می‏تابد در قلب هر کس که خداوند بخواهد او را هدایت نماید. پس اگر علم خواهی از خودت در مرحله اول عبودیت را بخواه و علم را به عمل کردن به آن طلب کن و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند به تو بفماند. عنوان می‏گوید به حضرت خطاب کردم ای شریف حضرت فرمودند: بگو ای ابوعبدالله [به کنیه مرا صدا کن‏] گفتم ای ابوعبدالله حقیقت عبودیت چیست حضرت فرمودند: سه چیز است. 1. این که بنده در آن چه خداوند به او داده برای خودش مالکیتی نبیند چون بندگان مالکیتی ندارند و مال را مال خداوند می‏دانند و در هر جا او فرموده قرار می‏دهند. 2. این که بنده برای خودش تدبیر و پیش بینی نکند. 3. تمامی اشتغال شخصی در اوامر و نواهی خداوند باشد.
پس هر گاه بنده در آنچه خداوند به او داده برای خودش مالکیتی نبیند، انفاق در مواردی که خداوند امر به انفاق کرده راحت می‏شود.
و هر گاه بنده تدبیر امورش را به مدبر حقیقی یعنی خداوند واگذار کند مشکلات و مصائب دنیا برای او آسان می‏شود.
و هر گاه بنده مشغول به انجام اوامر خداوند و ترک نهی‏های او شود وقتی برای مجادله و فخر کردن بر دیگران نمی‏یابد.
پس هر گاه خداوند به بنده این سه چیز را کرامت فرماید دنیا، شیطان و خلق بر او آسان خواهد شد و دیگر دنیا را به جهت افزون‏طلبی و فخر فروشی نمی‏خواهد و آنچه را در نزد مردم است به جهت برتری بر دیگران نمی‏خواهد و ایامش را به بطالت نمی‏گذراند و این اول درجه تقوی است. خداوند می‏فرماید تلک الدار الاخره بخعلها اللذین لایریدون علواً فی الارض و الافساداً و العاقبة للمتقین. (آری این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می‏دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.
گفتم: ای ابوعبدالله مرا نصیحت نمایید: حضرت فرمود، توصیه می‏کنم تو را به نه چیز که این نه چیز سفارش من است به کسانی که خواهان راه به سوی خداوند هستند و از خداوند می‏خواهم که به تو توفیق عمل به این سفارشات را بدهد. سه تای از این نه چیز در ریاضت نفس می‏باشد و سه چیز در حلم و سه چیز در علم. این نه چیز را حفظ کن و آن را سبک مشمار. عنوان می‏گوید: حواسم را کاملاً به حضرت جمع نمودم برای شنیدن آنچه حضرت می‏فرماید: آنگاه حضرت فرمود:

اما آن سه چیز که در ریاضت نفس است:

بر حذر باش از اینکه آنچه را میل و اشتها به آن نداری بخوری چون موجب حماقت و نادانی می‏شود و نخور مگر هنگام گرسنگی و هر گاه خوردی حلال بخور و نام خداوند را بر آن ببر و بیاد بیاور حدیث پیامبر(ص) که می‏فرماید: پر نکرده است فرزند آدم ظرفی را بدتر از شکمش. پس اگر ناچار از خوردن هستی ثلث معده را غذا بخور و ثلث آن را برای نوشیدنی و ثلث آن را برای نفس کشیدن بگذار.
و آن سه چیز که در حلم است:
هر گاه کسی به تو گفت اگر یک بگویی ده جوابت می‏دهم، تو بگو: اگر ده بگویی یک جواب نمی‏دهم و هر گاه کسی به تو دشنام داد به او بگو: اگر در آن‏چه می‏گویی راست می‏گویی از خداوند می‏خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ می‏گویی از خداوند می‏خواهم ترا ببخشد و هر گاه کسی تو را وعده به خیانت داده تو او را به خیرخواهی و مراعات وعده بده‏
و آن سه چیز که در علم است:
آنچه را نمی‏دانی از علما سؤال کن و بر حذر باش که به جهت امتحان و تجربه از آنان سوال کنی (یعنی آنچه را می‏دانی به جهت امتحان که آیان او می‏داند از او بپرسی) و بر حذر باش از این که به رأی خودت عمل کنی و تا راهی برای احتیاط وجود دارد احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن به مانند فرار از شیر و گردن خودت را پل برای دیگران قرار مده. 
آنگاه امام صادق فرمود: برخیز ابوعبدالله که تو را نصیحت کردم و مزاحم اذکار من نشو  چرا که من به خودم بدگمان هستم. و درود بر کسی که از هدایت پیروی کند. (بحار الانوار 1/244)

توضیح : عنوان بصری از اهل سنت می باشد .

این مطلب توسط محمد.حسینی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۴/۰۶ - ۰۸:۵۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)