همیشه كشف حقیقت و یافتن پاسخهای منطقی از آمال بلند انسانی حكایت كرده و می كند و نیز پرداختن به خواهشهای فطری و زیستی از مهم ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات بوده اگر شیوه آن برگرفته از كتاب و آئین مقدسی باشد والا تأمین و ارضاء نیازهای خدادادی به هر شكلی كه اتفاق بیافتاد نمی تواند برتری انسان را نشان دهد. كیست كه نداند انسان مدنی الطبع و طبعش به زیور شهرت عجین است؟ كدام عشوه گر واله به سكین شهوت خودزنی نكرد؟[1] و كیست كه از راه هموار و قانونی (ره) نپیمود و به تاریكی و خلاف شرع و... فرار نكرد؟ به هر حال یك معادله دو مجهولی ست از طرفی نیازهای زیستی هجوم آورده و از طرفی پای عرف و شریعت به میان است، چه باید كرد؟
با این مقدمه كوتاه سری به مقاله قانون مدنی و ازدواج موقت مندرج در سایت كانون زنان ایرانی می زنیم.
خانم لیلا شعبانی چوبه، دغدغه شان را در قالب احساس بیان كرده اند كه نوعاً از مهم ترین نگرانی های خانم ها است. ایشان معتقد است: «(نكاح موقت) صیغه صرفاً یك امتیاز برای مردان محسوب می شود كه از تعهدات مادی و غیر مادی نسبت به زنان شانه خالی می كنند و هیچ گونه امتیازی برای زنان ندارد جز آنكه مورد بهره برداری جنسی از سوی مردان قرار گیرند...» «اگر صیغه از قوانین درخشان اسلام است پس چرا بعد از 1400 سال از پیدایش اسلام هنوز به زن صیغه ای به دید تحقیر نگاه می شود.»[2]
ماهیت ازدواج موقت
معلوم است كه ارتباط با نامحرم و رفتاری كه نشان از زوجیت است حرام می باشد و تنها راه آن ازدواج است. ازدواج بر چهار نوع است كه یكی از آنها ازدواج موقت است. از امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه فرمودند: نكاح بر 4 نوع است كه یكی از آن ازدواج موقت است.[3] همانگونه كه ازدواج دائم دارای شرایط و احكام خاصی است، این نوع نكاح نیز دارای قوانین و احكامی مخصوص به خود است.محكمترین سندی كه می توان به آن تمسك كرد آیات قرآن است. در سوره نساء آیه 24 خداوند می فرماید: .... و احلّ لكم ماوراء ذلكم إن تبتغوا باموالكم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهنّ فآتوهن اجورهن یعنی برای شما حلال است كه (زنان دیگر را) به وسیله اموال خود طلب كنید. در صورتی كه پاك دامن باشید و زناكار نباشید و زنانی كه متعه كردید مهرشان را بدهید. بنابراین آیه، اولاً حكم ازدواج موقت حلیت است. دوم اینكه حصن در آیه اشاره می كند كه این نوع نكاح منحصر به مردان مجرد نیست بلكه صاحبان همسر نیز می توانند از این حلال خدا بهره مند شوند، سوم اینكه این نكاح مانند ازدواج دائم، مهریه دارد و باید مهر زنان را پرداخت. علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه می فرماید: «منظور از كلمه استمتاع (فما استمتعتم) در آیه بدون شك نكاح متعه است. این آیه مدنی است و بدون شك این نوع نكاح در بین مردم متداول و معمول بوده و فرقی ندارد كه اسلام مؤسس و مشرع آن باشد یا نه، اصل این نكاح بلاتردید در جلو دیدگان و منظر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده و اسم آن هم همین بوده لذا چاره ای نیست كه این عبارت را (فما استمتعتم ....) را حمل بر این نوع نكاح كنیم.»[4] از دیگر مطالبی كه درباره این نوع نكاح بیان شده، بحث ارث است. هیچ كدام از زن و مرد در این نكاح از یكدیگر ارث نمی برند اما در نكاح دائم ارث بری جزو احكام آن است. درباره نكاح موقت آنچه مطرح است صرف محرم بودن است. و حال آنكه بحث بقاء نسل مربوط به نكاح دائم است. به عنوان نمونه در رساله ها آمده است «كه صیغه كردن زن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است در مسئله ای دیگر آمده است برای محرم شدن، می تواند پدر یا جد پدری دختر نابالغ خود را یك ساعت یا بیشتر به عقد كسی درآورد. ولی باید آن عقد برای دختر نفعی داشته باشد. در ازدواج موقت حتی بحث همخوابی می تواند مطرح نباشد، یعنی به لحاظ مصالحی از این نوع نكاح بهره برد. در رساله های فقهاء آمده: زنی كه صیغه می شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او آمیزش نكند، عقد و شرط او صحیح است.[5] از دیگر احكام و ویژگیهای نكاح غیر دائم، شیوه جدایی زوجین است. پایان نكاح موقت به دو گونه است اول اینكه در خود نكاح باید مدت معلوم باشد مثلاً یك هفته یا یك ماه و یا... پس از انقضاء مدت، علقه زوجیت هم بهم خورده و زن با گرفتن مهریه از شوی خود جدا می شود و اگر در سن زنان حائض باشد به حكم شریعت باید عده نگه دارد. دوم آنكه مرد می تواند قبل از تمام شدن مدت تعیین شده، همسر خود را از عُلقه زوجیت رها كند (چیزی شبیه طلاق بدون صیغه) یعنی مدت باقیمانده را به زن بخشیده و زن در صورت آمیزش باید عده نگهدارد و در صورت عدم آمیزش عده نیاز ندارد. تمامی این احكام دارای حكمتها و مصالحی است كه نشان از عظمت دین اسلام می كند. آنچه تا اینجا آمد بخشی از ماهیت نكاح موقت و احكام آن بود و اینك به نظرات خانم شعبانی نگاهی انداخته و ایرادات ایشان را به نقد می گذاریم و در نهایت قضاوت را به خوانندگان فهیم وامی گذاریم.
ایشان نوشته بودند: صیغه صرفاً یك امتیاز برای مردان،،،، تا اینجا هیچ مؤیدی برای ادعای ایشان نیافتیم.
نكاح موقت و بایسته های آن
اصولاً نكاح موقت، متعه و یا صیغه از راهكارهای اسلام است. تاریخ نشان داده كه مردان توان اداره بیش از یك زن را دارند در جایی كه اصل حاكم بر روابط بین زوجیت، تكوین و قوانین تكوینی است، منعی برای تعدد زوجات برای جنس مولد و یا قوه نرینگی وجود ندارد. بنابراین مبتكر این طرح خود نظام هستی است.[6] به همین خاطر است كه وجود مردان چند همسر در میان قبایل از اسلام امری كاملاً مرسوم بوده است. از آن طرف وجود زنان متحرك و نیز رفت و آمد آنان به صورت آزاد در بین مردان، موجب تلاش جدی اسلام و در رأس آن پیامبر عظیم الشأن اسلام شد كه می بایست به این خواست انسان ها سروسامان داد، لذا وضع قوانین جدید در آن موقعیت توجیه عقلی پیدا می كند. با ملاحظه در تاریخ و نیز ماهیت ازدواج (خواه دائم یا غیر دائم) معلوم می شود كه آن امری دو سویه است. در قضیه ازدواج پای هر دو عنصر زن و مرد در میان است. لذا نسبت انحصارطلبانه و یا رفتار سودجویان به هر كدام كه باشد، خلاف واقع است آیا زنان در قضیه نكاح موقت متهم به فرار از بار مسئولیت اداره زندگی نیستند؟ آیا نمی توان به زنان صیغه این اتهام را وارد كرد كه ایشان به خاطر شانه خالی كردن از تربیت فرزندان تن به چنین كاری می دهند؟ آیا نمی توان به زنان متعه نسبت داد كه آنها می خواهند هر چند صباحی در آغوش و بستر تازه ای بیارامند؟ بحث سودجویانه و یا انحصارطلبانه فقط دامن مردان را نمی گیرد بلكه ابری است كه بر سر همه افراد جامعه است. پس نه جای ظلم و بی مهری است و نه فرار از بار مسئولیت بلكه نكاح موقت،به لحاظ مصالحی وضع شده تا جامعه از آلودگی ها مصون بماند. به سان حصار و دژی عظیم بر اطراف جامعه است تا از بیماریها و افسردگی ها و... جلوگیری كند. پس سخن ایشان هیچ گونه محمل منطقی ندارد و ادعای بی دلیل است.
نكاح موقت و نگاه جامعه
ایشان نوشته اند: «... چرا بعد از 1400 سال از پیدایش اسلام هنوز به زن صیغه ای به دید تحقیر نگاه می شود»[7] مسلماً واكنش مردم درباره موضوعات پیرامون خود، معلول فرایند تعامل ایشان با واقعیت ها است. هر قدر ساختار فكری جامعه به حقایق نزدیك تر شود،بازتاب رفتاری آنها نیز با واقعیت ها منطقی و عقلایی می شود. درست است كه مردم جامعه ما دید خوبی نسبت به این قضیه ندارند اما این به معنای نفی جایگاه دینی آن نیست. دین برای رفع نیاز جامعه اقدام به وضع قوانین كرده است كه در ماده قانون مدنی نیز به آن اشاره است. زیرا دینی كه مدعی خاتمیت است باید تمام حرفها را بیاورد. ما نمی توانیم نسبت به وقایع پیرامون خود بی تفاوت باشیم. شما كه یك خانم هستی و از جامعه زنان سخن می گویی آیا به راستی برای همه زنان خواستگار وجود دارد؟آیا همهزنان در اداره زندگی دائمی موفق اند؟ آیا زنانی كه به هر دلیل از ازدواج اول خود رها شده و بی سرپرست شده اند، هیچ گونه نیاز عاطفی و.... ندارند؟ آیا اسلام درباره بخش مهمی از جامعه ساكت است؟ و یا باید ساكت باشد؟ عقل چه حكمی می كند؟ آیا بهتر نیست به دوراندیشی اسلام احترام گذاشته و به جای فرار به تاریكی، دید و جهان بینی خود را تغییر دهیم. نگاه تحقیرانه برخی، به خاطر عدم آگاهی و شناخت ایشان از ظرائف دین است. جمله زیبای از مولی علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده كه فرمودند: اگر عُمَر متعه را حرام نكرده بود هیچ كس زنا نمی كرد مگر آدم بدكاره (شقی). این سخن جامع ترین و گویاترین كلامی است كه در وصف حكم الهی ازدواج موقت بیان شده است و معلوم است كه متعه یك نوع ازدواج است كه دارای احكام و شرایطی خاص است. مهم وظیفه فرهیختگان جامعه است كه دید مردم را نسبت به قضایای پیرامون خود، عالمانه و واقع بینانه كنند. ما هر وقت از دین فاصله گرفتیم، قهراً به بیراهه و تاریكی گرفتار آمدیم.[8] لذا به جای پرداختن به شعار و احساسات، به افكار خود تعمیق بخشیده و جامعه را از ورطه هلاكت و سقوط نجات دهیم. به هر حال نه می توان از واقعیت های موجود در جامعه چشم پوشید و بی تفاوت بود و نه می توان منتظر ماند تا شاهد از بین رفتن كیان جامعه اسلامی شد و نه می توان افكار عمومی را نادیده گرفت. لازم است یك حركت چند جانبه انجام داد. از یك طرف آماده سازی جامعه برای چاره جویی برای بخش قابل توجهی از جامعه بانوان كه از تشكیل خانواده دائم محروم اند و از طرف دیگر چاره اندیشی جهت بستن راههای سودجویانه برخی از فرصت طلبان كه همواره در پی كسب منافع فردی اند و از منافع جمعی غافل هستند.
با بررسی های بعمل آمده در ادلهتشریع نكاح موقت و نیز با توجه به وضعیت موجود جامعه، نكاح موقت نه حاكی از رفتار سودجویانه و انحصارطلبانه مردانه است و نه شیوه ای برای تحقیر زنان. بلكه جهت تأمین نیازهای عاطفی است رهایی از تنهایی هم بین زنان و مردان مشترك است و نیز پای بندی به شریعت لزوماًبه معنای تحقیر كردن و یا تحقیر شدن نیست مضافاً كسانی كه آثار روانی (مثل تحقیر) را منحصر در صیغه شدن می بیننند، آیا ورود به دنیای هرزگی و تن دادن به انواع بیماریها و آلودگی ها را جایگزین آن می دانند یا راه دیگری سراغ دارند؟ زیرا شریعت با رهبانیت به شدت مخالف است و راهی باید نشان داد كه ابعاد مختلف در آن رعایت شده باشد.[9]
[1] . اشاره به زنانی كه به دعوت زلیخا در محفلی جمع شدند و دستان خود را بریدند.
[2] . كانون زنان ایران ـ خانم شعبانی چوبه.
[3] . میرزای نوری، حسینی، مستدرك الوسایل، ج 14، ص 193، ابواب مقدمات نكاح، باب 29.
[4] . علامه طباطبایی محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 279، ذیل آیه شریفه 24 از سوره نساء.
[5] . به عنوان نمونه، رساله آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی، احكام متعه مسئله 2432.
[6] . غیر از انسان سایر موجوداتی كه از راه آفرینش تولید نسل دارند این امر مشاهده شده وجود چندین مرغ با یك خروس ـ گرده افشانی از یك درخت خرمای نر برای چندین درخت خرمای ماده و....
[7] .
[8] . جمعی از نویسندگان، بررسی تطبیقی حقوق خانواده، ص 164 ـ چاپ دانشگاه تهران زیر نظردكتر ابوالقاسم گرجی.
[9] . برای مطالعه (بررسی فقهی حقوق خانواده دكتر سید مصطفی محقق داماد.