واقعاً چه شرم آور است که یاران یزید و ابن زیاد با این همه سپاه به جنگ کسی بروند و او را بکشند و سر از تنش جدا کنند که در تشهد نمازشان در همان ایام جنگ، میگفتند: « اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت و بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم...» : یعنی در عبادت خود در پیشگاه خدا می گفتند: درود بر حسین!!! چون او از خاندان پیامبراست ؛ فرزند دختر پیامبرخداست. ولی در بیرون از ذهن خود برهمان کسی که درود می فرستند ، شمشیر میکشند و او را قطعه قطعه می کنند و سرش بریده بر نیزه می کنند و در مقابل همین سر بریده ، نماز خود را با درود بر حسین تکرار می کنند آنهم نه یک بار بلکه در هرشبانه روز، " نُه بار" به عنوان امر واحب بر حسین درود می فرستادند . اگر نماز مستحبی می خواندند، که بیش از نه بار؛ حماقت و نفهمی و بی شعوری حسین کشان را بنگرید.
این هم شعر هم از حافظ برای امام حسین:
زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت / گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت.
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس/ گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت.
در زلف چون کمندش ای دل مپیج کآنجا / سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت.
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی / جانا روا نباشد، خون ریز را حمایت