خاموش کردم توی لیوانت خدایم را شب ها بغل کردم به تو همجنس هایم را رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم در اولین بوسه خودم با تو را کشتم هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
دلم گاهی یک غریبه می خواهد... بیاید ؛ بنشیند ، فقط سکوت کند ... من هِـی حرف بزنم و بزنم و... بزنم تا کمی کم شود این بار ... بعد برود ... نه نصیحتی نه ملامتی... نه هیچ ... انگار نه انگار...
آمدیم زندگی کنیم زندگی پیشدستی کرد!
چه بیرحم می شوی تقدیر، آن گاه که می گویی:... تقصیر خودت بود!!
یه پاکت سیگار گرفتم و رفتم طرف بام.. دخترا و پسرا جمع بودن... امشب میخواستم به هیچی فکر نکنم... سیگار رو کشیدم و به تهی فکر میکردم... ناموفق بود.. یهو چهره ی مامان.. بابا... خدام و اعتقاداتم... اون.. دوستام... ........
inam vase onayi ke....
زن شدنم.. مادر شدنم... *نده خونه... فاحشه شدنم... از دست دادن بابا... تنفر توی چشای داداش.. نا امید شدنم از خدا... تنهاییم... بی کسیم... بدبختیم... گندت بزنن !! ......................... کاش اون شب کنارم بودید..
hey refig be chit minazi
این چند روز تو مسیر راهم..آگهی های مرحومین خیلی منو برده تو فکر.. یعنی اگه منم بمیرم مینویسن جوانی ناکام ؟ چه خیال زیبایی ...
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۰۰:۱۵
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.