سلام
آدم هایی که من میشناسم.بسیاری از آدم هایی که میشناسم با بسیاری از آدم هایی که ممکن است بشناسم یا نشناسم همانند بسیاری از میوه ها رفتار میکنند.یعنی بیشتر ادم هایی که من شناخته ام با بیشتر آدم ها مثل خیلی از میوه ها رفتار می کنندوشاهد مثال بر این ماجرا هم اینکه وقتی بچه محل هایمان سرکوچه جمعند و احیانا افرادی از آنجا عبور میکنند ایشان را با عباراتی همچون "اوف عجب هلویی بود" یا "هی گلابی کجا میری" یا چطوری شفتالو" یا "چه خبر شنبلیله" و از این قبیل القاب...صدا می زنند.من معتقدم در زندگی خودم خیلی ها با من اینگونه رفتار کرده اند و اکثرا با من مثل هلو رفتا کرده اند نه بدین معنی که من خیلی "هلو" باشم خیر بنده حقیر شفتالو هم باشم کلاهم را هفت متر به آسمان پرتاب میکنم ولی از این جهت که میگویند"هلو بپر تو گلو" من فکر میکنم خیلی ها من را و تمام وجودم را زود قورت داده اند و اصلا هیچ وقت نخواستند بفهمند که ماهیت وجودی من چیست و حرفم چه بوده؟خیلی ها ظاهرا میگویند ما تو را درک کرده ایم و به کنه وجود تو پی برده ایم ولی واقعا هیچ کس هیچ کس نتوانسته به حرفم و دغدغدهام پی ببرد.نشان به آن نشان که خیلی از دوستانم تا همین آخری نهایتا مرا با القاب زشت و ناپسندی خطاب کرده اند به طوری که قابل فراموش کردن نیست ولی من فکر میکنم آن ها هم دغدغه دارند و حتما استحقاقش را داشته ام ولی جدای از این حرف ها کاری ندارم که شما جز میوه ها می دانید یا خیر ولی من یکی خیلی دوست دارم شبیه "قره قروت" باشم همین