خسته ام از آرزو ها ، آرزو های شعاری
شوق پرواز مجازی ، بال های استعاری
لحظه های کاغذی را،روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین،پله های رو به پایین
سقف های سردو سنگین،آسمان های اجاری
با نگاهی سرشکسته،چشم های پینه بسته
خسته از درهای بسته،خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی،باغ های این حوالی
پرسه های بی خیالی،نیمکت های خماری
عاقبت پرونده ام را با ، غبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی،باد خواهد برد باری
روی میز خالی من ، صفحه باز حوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری....