فراموش کردم
رتبه کلی: 9766


درباره من
دوچوب و یک سنگ (seedali )    

فقیری در کنار ثروتمندان

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۳/۲۴ ساعت 12:04 بازدید کل: 136 بازدید امروز: 135
 

بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

یکی از مسلمانان ثروتمند با لباس تمیز و فاخر محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و در کنار حضرت نشست ، سپس فقیری ژنده پوش با لباس ‍ کهنه وارد شد و در کنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت .

مرد ثروتمند یکباره لباس خود را جمع کرد و خویش را به کناری کشید تا از فقیر فاصله بگیرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از این رفتار متکبرانه سخت ناراحت شد و به او رو کرد و فرمود:

آیا ترسیدی چیزی از فقر او به تو سرایت کند؟

مرد ثروتمند گفت : خیر! یا رسول الله .

پیامبر صلی الله علیه و آله : آیا ترسیدی از ثروت تو چیزی به او برسد؟

ثروتمند: خیر! یا رسول الله .

پیامبر صلی الله علیه و آله : پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را کنار کشیدی ؟

ثروتمند: من همدمی (شیطان یا نفس اماره ) دارم که فریبم می دهد و نمی گذارد واقعیتها را ببینم ، هر کار زشتی را زیبا جلوه می دهد و هر زیبایی را زشت نشان می دهد. این عمل زشت که از من سر زد، یکی از فریبهای اوست . من اعتراف می کنم که اشتباه کردم . اکنون حاضرم برای جبران این رفتار ناپسندم نصف سرمایه خود را رایگان به این فقیر مسلمان بدهم .

پیامبر صلی الله علیه و آله به مرد فقیر فرمود: آیا این بخشش را می پذیری ؟

فقیر: نه ! یا رسول الله .

ثروتمند: چرا؟!

فقیر:((زیرا می ترسم من نیز مانند تو متکبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد)).

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)