فراموش کردم
رتبه کلی: 2949


درباره من
در دلم عکس رخ کیست...
چرا یادم نیست؟؟؟؟
این همه دلهره ازچیست...
چرا یادم نیست؟؟؟؟ این که درخواب من آید،
به یقین شیرین است....
پس پری چهره ی من کیست...
چرا یادم نیست؟؟؟؟ خانه ی دلبر من دورتر از فکر من است....
یا در این بادیه می زیست...
چرا یادم نیست؟؟؟؟ سنگ زد کودکی از زاویه ی نادانی....
تا به کی پنجره بگریست...
چرا یادم نیست؟؟؟؟ دلم ازجنس شقایق ، دلم از جنس هنر....
پاک شد نام من از لیست... چرا یادم نیست؟؟؟؟
من که در مدرسه ی عشق نخواندم درسی....
چه کسی داده به من بیست ...
چرایادم نیست؟
یاد من هست ولی گاه فراموش کنم ...
داده اند فکر مرا،ایست چرا یادم نیست؟؟
در تخلص اگر آرام سرودم شعری...
راستی نام خودم چیست چرا یادم نیست؟


حکم این بازی شده دل را به شاهـی باختن یا که سربازی شدن
با عشق بی بی ساختن:دل بریدن سخت لازم میشود گاهی چه تلخ وای از آن دستی که مجبوری به تک انداختن...



ادرس وبلاگم:

www.tod2014.blogfa.com





آدرس اینستاگرام:



https://www.instagram.com/ashkpaeiz/




حرام شد جوانی با نام زندگانی در تو گم شدن شد برآیم معنای ناب زندگانی .



خداحافظ همگیتون، آرزوی موفقیت و کامیابی دارم برای همه شما ها امیدوارم خوب زندگی کنید و خوشبخت باشید تک تک دوستان و عزیزانی که باهاشون سالیان سال خاطره ساختم و خاطره هاشون برام کهنه نمیشه دوستتون دارم همتون رو حلالم کنید دوستان امیدوارم یه روزی یه جایی همه شما رو تو جاهای بزرگ ببینم .









عادل داودی [ashkpaeiz ]
95/8/17 روز دوشنبه ساعت 19:08
یاعلی دوستان .
Sentenced1 (sentenced1 )    

ایـــن روز هـــا

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۶/۱۹ ساعت 16:33 بازدید کل: 105 بازدید امروز: 103
 

Mute
Current Time 0:00
/
Duration Time 0:00
Loaded: 0%
Progress: 0%
Stream TypeLIVE
Remaining Time -0:00
 

 


این روزها هیچ حرفی بهتر از  سکوت برای گفتن ندارم...

این روزها بغض نگاهم شکسته است...

فریادهای نگاهم استخوان سندانی گوش فلک را میلرزاند...

این روزها دنبال کسی هستم که به نگاه خسته ام ...،

حس ادراک ببخشد...

میترسم از تماس دستم با قلم...

نکند زخم واژه ها سر باز کند...

 و باز سراغت را از من بگیرند...

افسوس که هیچ دستی تارگذشته را از پود جانم نمیگسلد...

چشمهایم را بسته ام و به اعدام شدنم توسط ثانیه ها تن میدهم...

امروز خواستم که از تو نگویم!

ولی افسوس که دلم سبک نشد!

دلم گرفته...

دستانت کجاست که گره از اندوهش بگشاید...

و باز در پایان حرفهایم...!

خـــدایا ....!

ناتوان شده ام در برابر این روزها...

خسته تر از آنم که حرفی بزنم ...

خدایا این روزها جنس حرفهایم فرق میکند...

دلم کسی را میخواهد که بفهمد تنهاییم را...

خدایا دستانم را در هوا رها میکنم!

نیستی تا آنها را بگیری...

اینجا کسی نیست برای حرف زدن ...

این دنیای کوچکت تاب دردو دل های مرا ندارد...

در این سکوت بغض آلود ...

دلم هوای دستان مهربانت را کرده است...

خدایا دستانم را نمیگیری...!

 

 

 

این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)