دوتا مردشور بودن هر جنازهای میاوردن شکمشو وا میکردن غذا هاشو میخوردن .
یه روز شکم یکیو باز میکنن توش ماکارونی بود.
مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخور.
رفیقش میگه چرا؟
تو که ماکارونی خیلی دوس داشتی...!؟
میگه: نمیخوام دیگه.
رفیقشم همشو میخوره.
بعد که تموم میشه میگه میدونی چرا نخوردم...!؟
رفیقش میگه: چرا؟
میگه: چون توش مو بود.
اونم حالش به هم میخوره همهرو بالا میاره.
بعد اون یکی شروع میکنه به خوردن.
رفیقش میگه: نخور کثافت مگه نمیگی توش مو بود چندش.
رفیقش میگه : دروغ گفتم...!
خواستم ماکارونی گرم بشه بعد بخورم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
فقط اگه حالتون بهم خورد خواهش میکنم مراعات کنین....عمه پیری دارم :))))