لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
Play Video
Foreground
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Opaque
Background
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Transparent
Transparent
Window
---
White
Black
Red
Green
Blue
Yellow
Magenta
Cyan
---
Opaque
Semi-Transparent
Transparent
Font Size
50%
75%
100%
125%
150%
175%
200%
300%
400%
Text Edge Style
None
Raised
Depressed
Uniform
Dropshadow
Font Family
Default
Monospace Serif
Proportional Serif
Monospace Sans-Serif
Proportional Sans-Serif
Casual
Script
Small Caps
Defaults
Done
شعر شماره 3: غم نامه
غزل یکم
"غم نامه"
چراغ عمر مرا سوخت بعد رفتن، یار
شدم من از پی او راهی هر کوی و دیار
چه گشت او که مرا هم تراز خویش ندید
بگفت من زر نابم، تو را به چیست عیار؟!
برفت و رفتن او بر نظاره بنشستم
بپاش کوهِ سخت و آسمان تو سنگ ببار
خزان نمود مرا در بهار عمر گران
کشید بین من و بخت مرتفع دیوار
بیار باد صبا توتیای خاک درش
کنم به چشم تَرَم سرمه ای مَنِ بیمار
ندارمش دگر امید جز زدرگه رب
خدای من مددی کن، نبسته ام زنّار!
نمی دهم غم او را به شادی دو جهان
که عشق را نفروشم به دُر، در این بازار