فراموش کردم
اعضای انجمن(413) صفحه اصلی انجمن
جستجوی انجمن
سید احسان شکرخدا (seyedehsan )    

هذیانگویی محمد بقایی ماکان: حتی جمادات هم در ایران، فارس هستند!

منبع : http://isamajidi.blogfa.com
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۱۵ ساعت 20:21 بازدید کل: 158 بازدید امروز: 158
 

محمد بقایی ماکان که خود را به عنوان پژوهشگر درباره اقبال لاهوری معروف کرده است، اخیراً طی مصاحبه‌ای که با ایسنا انجام داده است، حرف‌هایی مضحک شبیه به کلمات قصار سید جواد طباطبایی بر زبان رانده است. بعد از اظهار نظر فرهنگستان زبان فارسی، بقایی ماکان که نمی‌خواست از قافله‌ی خبرساز این روزها جا بماند اقدام به انجام این مصاحبه کرده است. در طی سال‌های قبل نیز وی، سعی کرد در بحر مسایل زبانشناسی، موج سواری کند که طی آن مقاله‌ی سر تا سر افترای «اینجا ایران است» را - بر پایه‌ی توهم خودبزرگ‌بینی و خودبرتر بینی به بهانه‌ی اعتراض به چاپ کتاب «فرضیه‌ی زبان آذری و احمد کسروی» تالیف استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق- در روزنامه‌ی شرق چاپ کرد و همان طور که پیش‌بینی می‌شد با واکنش شدید پژوهشگران و محققان زبان و ادبیات ترکی کشورمان مواجه شد. پس از خبرسازی اخیر اعضای فرهنگستان زبان فارسی درباره تدریس زبان مادری، پیش بینی می‌شد طیفی همچون محمد بقایی ماکان، کاوه بیات و دیگران نیز بخواهند سرتیتر خبرها در این زمینه باشند و توجه برخی افراد را به خود جلب کنند. قسمت‌هایی از مصاحبه‌ی او را در زیر مرور و تحلیل می‌کنیم:

- 1 -

ایسنا: « بقایی ماکان سپس در پاسخ به این پرسش که چه اشکالی دارد زبان‌های محلی هم در کنار زبان فارسی تدریس شوند، گفت: هیچ اشکالی ندارد، اما این مشابه این حکایت است که می‌گویند کسی به مکتب رفت و هر چه ملا به او گفت بگو الف، گفت نمی‌گویم؛ چون اگر «الف» را بگویم، باید تا «ی» بروم. داستان از این قرار است. الآن یکی - دو درس است، بعد از مدتی به همه درس‌ها تبدیل می‌شود.»

چنین تصوری ناشی از یک تفکر نه حتی ملیگرایانه بلکه یک تفکر قومیتگرای سنتی است. حکایت بالا ما را به یاد دوران ملوک الطوایفی و ارباب و رعیتی می‌اندازد که ارباب می‌ترسید اگر به رعیت رو بدهد او هر روز بر خواسته‌های خود بیافزاید. بقایی ماکان علیرغم این که کتاب‌های فلسفی ترجمه می‌کند هنوز متوجه خیلی از تغییرات در دنیا نشده است. انقلاب اسلامی، انقلابی بود که ارباب و رعیت را بر سر یک سفره نشاند و قانون اسلامی را حاکم ساخت. قانونی که ریشه در تعالیم مقدس اسلامی یعنی برابری و برادری اهل ایمان با یکدیگر دارد: محمداً رسول الله والذّین معه رحماء بینهم و اشدّاء علی الکفار.

قرار نیست فرهنگستان زبان خود را ارباب بداند و به غیرفارسی‌زبانان حقی ملوکانه ببخشد. این حق هر ترک و کرد و عربی است که بر اساس نص قانون اساسی بتواند به زبان مادری مطلب بخواند و بنویسد و بیاموزد.

 - 2 -

ایسنا: « این پژوهشگر (!) ادامه داد: باید ظرایف را در نظر گرفت. ما اصلا در ایران غیر فارس نداریم، همه‌فارس‌اند و فارس یعنی ایرانی. همین چند سال پیش هیاهو درگرفته بود که چرا خلیج فارس به نام «فارس» نامیده شده، مگر ایران فقط متعلق به فارس‌هاست؟ کسی به آن‌ها جواب نداد که همه ایران فارس است؛ حتا جمادات ما هم فارس‌اند. سهند و سبلان با دماوند فرقی ندارند.»

اظهارات بالا نیاز به تجزیه و تحلیل ندارد و خود مبیّن نگرش و شخصیت گوینده است.

- 3 -

ماکان: «فراموش نکنیم که تجزیه با نام انجام می‌شود؛ همان‌طور که درباره خلیج فارس با تغییر نام می‌خواهند کم‌کم جزایر سه‌گانه را به خود متعلق کنند. انسانی که هزاران سال بر این خاک زندگی می‌کند، چطور خود را غیر فارس می‌داند؟ همه ما فارس هستیم؛ یعنی همه ایرانی هستیم.»

اولاً این یک قیاس مع الفارق است. قضیه‌ی خلیج فارس یک قضیه برون مرزی است و همه‌ی ما ایرانیان اعم از ترک و عرب و عجم نسبت به تغییر نام بخش‌هایی از کشورمان مثل خلیج فارس در برابر بیگانگان واکنش نشان می‌دهیم. اما یادتان باشد امثال شما،‌ نام‌های اصیل و محلی اماکن ترکی نشین را تغییر دادید و آن را چنان جعل و فارسی‌زده کردید که حتی ریشه‌ی کلمه گم شد. ثانیاً خشت اول بنای فکری امثال بقایی ماکان غلط است چون برپایه‌ی خودمحوری و خودشیفتگی است که ایران را مساوی فارس می‌دانند. انسانی که هزاران سال بر این خاک زندگی می‌کند ممکن است خود را ترک، لر، بلوچ یا عرب بداند و همه ما فارس نیستیم.

- 4 -

ماکان:«تکلیف زبان را مردم عادی نباید تعیین کنند؛ زبان‌شناسان و اهل علم و ادب باید در این مورد تعیین تکلیف کنند. کسانی مانند نظامی، شهریار، ساعدی و شاملو هم ترک‌زبان بودند، اما آثارشان را به فارسی پدید آوردند. تکلیف زبان را چنین افرادی معلوم می‌کنند.»

بسیاری از اساتید و زبانشناسان ترک و کرد و لر و بلوچ در ایران خواستار آموزش زبان مادری در کنار زبان رسمی مملکت هستند و ماکان چشم بسته حرف می‌زند. فارسی نویسی افرادی چون شاملو و ساعدی و دیگران را به عنوان یک دستاویز قرار دادن ملاک عوامانه‌ای برای طرد زبان مادری و تعمیم این موضوع به دیگر اساتید و دانشمندان است. اکنون در ایران بسیاری از محققان ما هم به زبان فارسی و هم به زبان مادری خود کتاب و مطلب می‌نویسند. از نظر من این اساتید نیز در تعیین تکلیف برای امر زبان دخیل هستند و دار و دسته‌ی بقایی ماکان نمی‌تواند در این امر، جناحی و خودمحور اظهار نظر کند.

 - 5 -

ایسنا: « او در ادامه گفت: من به دولت پیشنهاد می‌دهم که برای نمونه در یکی از شهرهای ترک‌زبان، سه مدرسه با زبان‌های انگلیسی‌، فارسی‌ و ترکی‌ تأسیس کند. خواهند دید که همه مردم فرزندان‌شان را به مدرسه انگلیسی‌زبان می‌فرستند؛ چراکه الآن دیگر در دنیا زبان مادری زبان انگلیسی است و حتا آن روستایی هم که نان شب ندارد، می‌خواهد بچه‌اش انگلیسی یاد بگیرد؛»

جالب است آموختن زبان اجنبی برای افرادی چون بقایی ماکان شاید از نان شب هم واجب‌تر باشد. این یک برداشت سطحی و ناشی از عدم درک صحیح از شیوه و شکل زندگی مردم ترک زبان در استان‌های مختلف است. عجیب است افرادی که چنین نگرش‌های قوم‌گرایانه‌ی جزمی دارند چگونه با آموزش زبان انگلیسی موافقند. چگونه است که آموختن یک زبان اجنبی برای شما پرستیژ دارد؟ اما وقتی آموختن یک زبان وطنی در کنار زبان رسمی فارسی به میان می‌آید هزار اماو اگر را مطرح می‌کند و دم از تجزیه‌ی ایران می‌زنید؟ این همان سیاست انگلیس‌ها است.

البته که آموختن زبان انگلیسی خوب و لازم است اما اگر به کودکانمان زبان مادر خود را، زبان فرهنگ و رسوم خود را، زبان خاکی که در آن بالیده است را نیاموزیم و فقط به آموزش زبان فارسی و انگلیسی بسنده کنیم، این کودک احتمال دارد در چرخه‌ی فرار مغزها گرفتار شود. آن چه کودکان ما را به خاک و وطن پایبند می‌کند پیوند خوردن با فرهنگ، رسوم و ادبیات و داشته‌های معنوی مناطق زیستی آنان است و این فرهنگ‌ها، رسومات و ادبیات جز با حفظ زبان مادری، آرام آرام نابود می‌شوند و فرزندان ما رگ و ریشه‌ی خود را از دست می‌دهند. فرزندان ما باید به داشته‌های معنوی خود افتخار کنند و گرفتار حس خودکمتر بینی در برابر هجوم فرهنگ غربی نشوند.

برداشت من این است که ظرفیت تمامی کلاسهای آموزش زبان ترکی پر خواهد شد و پیش‌بینی امثال ماکان برداشت‌های از راه دور و غیرملموس است.

- 6 -

ایسنا: « او در ادامه افزود: رعدی آذرخشی استاد ادبیات تطبیقی بود و ما شاگرد ایشان بودیم. او در یک دوبیتی می‌گوید: «پارسی را با زبان‌های محلی جنگ نیست / هیچ دریایی نورزد دشمنی با جویبار / از زبان‌های محلی هم مشو غافل که نیست / هیچ غم گر سرو را شمشاد روید در کنار». این را یک آذربایجانی گفته که از استوانه‌های ادب فارسی است.»

شما رعدی آذرخشی را مثال می‌زنید من هم دکتر ح. م. صدیق، دکتر محمدتقی زهتابی، استاد حبیب ساهر، غلامحسین بیگدلی، محمدعلی فرزانه و دیگران را مثال می‌زنم. متاسفانه تشبیهات رعدی آذرخشی نیز ناشی از خودشیفتگی است. زبان فارسی را دریا و دیگر زبان‌ها را جویبار می‌نامد. زبان فارسی را سرو و دیگر زبان‌ها را شمشاد می‌شمارد. یک جور نگاه عاقل اندر سفیه در این شعر موجود است. اگر همین رعدی آذرخشی آذربایجانی برعکس این شعر را گفته بود اکنون ماکان او را تخطئه می‌کرد. ملاک او برای تایید افراد نه تقوا،‌صداقت و اخلاص و اخلاق علمی و عملی است بلکه تایید زبان فارسی و رد ادبیات غیر فارسی است. این ملاک در پیشگاه ما مسلمانان مردود است: ان اکرمکم عندالله اتقاکم.

- 7 -

ایسنا: « او ادامه داد: اگر قرار بر این باشد که ادبیات اقوام مختلف در کتاب‌های درسی به همان زبانی که در آن محل سیطره دارد، گنجانده شود، حرفی نیست، اما عمل کردن به خواست کسانی که طالب جایگزین شدن زبان فارسی در منطقه خود هستند، بسیار جای چون و چرا دارد.»

این حرف کذب است و برای بایکوت کردن این حرکت فرهنگی بر زبان می‌آید. اهالی فرهنگ و ادب در کشورمان که طالب تدریس زبانهای مادری هستند هیچ کدام خواستار جایگزین شدن زبانهای دیگر به جای زبان فارسی نیستند. بلکه به دنبال تدریس زبان‌های مادری در کنار زبان رسمی کشور که همانا فارسی است، هستند. همان چیزی که در قانون اساسی صراحتا ذکر شده است. به ماکان توصیه می‌کنم بحث را به بیراهه نکشاند!

- 8 -

ماکان: «امروز همه اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بزرگان ادبیات فارسی ما با این کار مخالف‌اند. در گذشته هم وقتی کسانی مانند تقی‌زاده، کسروی و رعدی آذرخشی با این موضوع مخالفت می‌کردند، تا ته مطلب را خوانده بودند و می‌دانستند سرانجام کار به کجا خواهد کشید،»

اولا باید گفت چرا بقایی ماکان از چاپ کتاب فرضیه زبان آذری و کسروی در سال 1388 این قدر آشفته شده بود. چون استاد گرانقدر دکتر ح. م. صدیق در آن کتاب، به افشای کامل احمد کسروی از دو بعد شخصیتی و علمی پرداخته، فرضیه‌سازی او را ریشه‌یابی و در فرآیندی زبانشناسانه تجزیه و تحلیل کرده است.

افرادی مانند ماکان تصور می‌کنند فقط در جمع فرهنگستان زبان فارسی و در میان فارسی‌زبانان انسان‌های فرهیخته و بزرگ وجود دارد. این نیز باز به نگاه قومگرایانه و فکر جزمی او بازمی‌گردد. تحمل و توان آن را ندارد که در میان ترک زبانان و کرد زبانان و دیگران نیز انسان‌های بزرگ را پیدا کند. البته اگر این انسان بزرگ در یک کشور بیگانه مثل پاکستان یا آلمان باشد به سرعت دست به دامن او می‌شود و آثارش را ترجمه می‌کند. در کشور خودش ایران حاضر نیست در میان زبان و ادبیات ترکی با عارفان و شاعران بزرگ هموطن خودش آشنا شود. آثار اقبال لاهوری را این طرف و آن طرف می‌کند اما با عارفان و شاعران وطنی خود مانند سید عمادالدین نسیمی، ملا محمد فضولی و دیگران بیگانه که هیچ حتی دشمن است. او وقت خود را برای ترجمه آثار شاعران بیگانه بیشتر خرج می‌کند.

القاء تفکر «بزرگان ادبیات فارسی» است که افراد ضعیف النفس مانند احمد کسروی و رعدی آذرخشی را (که مرعوب آن باصطلاح اساتید شده بودند و از احساس کهتری نیز در برابر زبان فارسی رنج می‌برند) بر آن داشت که خود را در دار و دسته‌ی بزرگان و دانشمندان جا کنند. دانشمندانی که نه با دو چشم، بلکه با یک چشم به جهان پیرامون می‌نگرند. طبعاً بسیاری از ابعاد زندگی را نمی‌توانند درک کنند. یادمان باشد بسیاری از جوک‌سازی‌ها و تمسخر اقوام در راستای ایجاد قداست و رفعت برای غیر ترک و لر و عرب و غیره بوده و هست.

با این طرز تلقی - که آبشخور سیاسی داشت- بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی با مجاهدت بسیاری از استادان و محققان ترک زبان کشورمان از جمله دکتر صدیق و دکتر زهتابی مبارزه شده است اما هنوز بقایای این تفکرات رضاشاهی در کشور ما باقی است. این که:« اگر می‌خواهی جزو بزرگان به حسابت آورند می‌باید فقط به زبان فارسی بیاندیشی و حتی بر علیه دیگر زبان‌ها مطلب و کتاب بنویسی.»

- 9 -

ماکان: «کسانی مانند نظامی، شهریار، ساعدی و شاملو هم ترک‌زبان بودند، اما آثارشان را به فارسی پدید آوردند. تکلیف زبان را چنین افرادی معلوم می‌کنند. . . همه کسانی که در فرهنگستان علیه آموزش زبان‌های بومی صحبت کرده‌اند، از مشاهیر آذربایجانی هستند.»

جالب است او اذعان می‌کند که فرهنگستان زبان فارسی «علیه» زبان‌های بومی صحبت کرده است. بدون این که متوجه باشد نیت قلبی خود و همفکرانش را آشکار می‌کند. اینان «علیه» دیگر هموطنان خود طرح می‌دهند و عمل می‌کنند. جای بسی تاسف است که بودجه‌ی بیت المال می‌بایست علیه خود ما خرج شود. ما هزینه می‌کنیم که بر علیه‌مان تدبیر کنند.

ملاک کودکانه‌ی ماکان نیز برای استدلال، آذربایجانی بودن همه‌ی این افراد و نوشتن آثار به زبان فارسی توسط اینان است.

- 10 -

«بقایی ماکان افزود: همین چند روز پیش در اهر چند نفر را دستگیر کردند که در مورد زبان‌های بومی تجمع کرده بودند. به جای این دستگیری‌ها بهتر است رسانه ملی برنامه‌هایی برای روشن شدن اذهان داشته باشد.»

امثال ماکان یا نمی‌دانند یا خود را به نادانستن می‌زنند. این آشوب‌ها را افرادی مانند او و اعضای فرهنگستان زبان فارسی بوجود می‌آورند. اینان با تشویش اذهان عمومی مملکت را به آشوب می‌کشند. اگر به این مردم احترام گذاشته می‌شد و افرادی مانند ماکان، سید جواد طباطبایی، محمد علی موحد، سلیم نیساری به زبان مادرانشان اهانت نمی‌کردد و این قدر در تحقیر و خوار و خفیف کردنشان نمی‌کوشیدند چنین قائله‌هایی بوجود نمی‌آمد.

آیا شما خود را مسئول دانسته‌اید وقتی جوانان ترک زبان را تحقیر و تحریک می‌کنید و امنیت ملی را به خطر می‌اندازید؟ شما برای آشوب‌طلبی‌های خود فکری بکنید نه آن که نگران تجزیه‌ی ایران در اثر آموزش زبان مادری باشید. اگر نگران وحدت ملی هستید دست از این گزافه‌گویی‌ها بردارید.

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۱۶ - ۰۱:۱۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)