راوی میگوید: در خدمت حضرت صادق علیهالسلام بودم که ابوحنیفه وارد شد، حضرت سؤالهای متعدد از او نمود و او در جواب همه آنها گفت: «وَ اللهِ ما أَدرِی، وَ اللهِ ما أَدرِی؛ به خدا سوگند نمیدانم، به خدا سوگند نمیدانم».
هنگامی که از خدمت آن حضرت بیرون آمد، در دهلیز خانه میگفت: «أَعلَمُ الناسِ وَ لَم نَرَه عِندَ عالِمٍ!؛ از همه مردم عالمتر است، با اینکه ما او را نزد هیچ عالِمی ندیدهایم»؛ یعنی درس ناخوانده، ولی عالمتر است!
بر ما لازم است که به فرزندان آنان هم احترام کنیم، چه امامی باشند و یا غیر امامی، بهجز امامزادگانی که پرچمی بلند کردهاند؛ «أَخرَجَ رایةً».[1] اینگونه امامزادگان در احترام و تجلیل به دیگر اولاد ائمه علیهمالسلام ملحق نمیشوند؛ زیرا میدانستند که خون خود و طرفدارانشان در کشته شدن و کشتن به هدر میرود.
در محضر بهجت، ج۲، صشرح مناسبت:
حضرت امام جعفر صادق(ع) پیشوای ششم مسلمانان، در این روز به دست خلیفه ی عباسی، منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسید. امام صادق(ع) به شیخ الائمه نیز معروف است زیرا عمر ایشان از تمامی ائمه اطهار(ع) طولانی تر است. حضرت را در قبرستان بقیع در کنار پدر، جدّ و امام حسن مجتبی(ع) دفن کردند.
آن امام به هنگام شهادت شصت و پنج سال داشته و مدت سی و چهار سال از امامت حضرتش می گذشت.
در میان امامان معصوم(ع)، برای هیچ کدام همانند امام صادق(ع) فرصت و شرایط مساعدی پیش نیامد تا بتوانند در سطح وسیع به انقلاب فرهنگی بپردازند و با تشریح فرهنگ غنی و پُرمایه ی اسلام، بر گسترش این دین آسمانی بیفزایند. ولی برای امام صادق(ع) این فرصت، در گیر و دار کشمکش ها و رودرویی بنی امیه و بنی عباس و جنگ قدرت به دست آمد. آن بزرگمرد علم و عمل از این فرصت استفاده ی کامل کرد و اسلام و فقهِ آن را از دیدگاه ائمه ی اهل بیت(ع) معرفی نمود و با تربیت شاگردان بسیار و برجسته، حیات تازه ای به اسلام و مسلمین بخشید و فرهنگ ناب تشیّع را که از متن اسلام محمدی و علوی نشأت گرفته بود به جهانیان عرصه کرد. امام صادق(ع) به عنوان رییس مذهب جعفری حوزه ی علمیه ی اسلامی در سطح عمیق و وسیع تشکیل داده و علوم اسلامی را تدریس می نمود. در این حوزه، چهار هزار نفر به فراگیری علوم آل محمد(ص) می پرداخته و حضرت در این زمان، اسلام اصیل را از زیر حجاب تیره و تار اسلام بنی امیه و بنی عباس آشکار ساخت.