به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا :سخن اینگونه آغاز میکنم و زیبا دارم که نقد نعمتی است که خدای والا به هر بشری در راه پیشرفت و تداوم می بخشد و برای اوج گرفتن ارزانی داده و همیشه نقد از زبان خبرنگاران و تحلیل گران مسائل سیاسی بسیار زیبا جلو گردیده است و باعث آگاهی هوشیاری مردم آن جامعه وتکامل آرمانها و اهدافشان شده بنا به تئوری آگاهی دادن به مردم و شناساندن برخی اشخاص و آرمانها در پیروی و تداوم و گزینش انسانها بویژه قشر آگاه جامعه تکلیف است این بار سفره نقد و نقادی را در پیشگاه کسی بگشاییم که سالها در این وادی کباده کشیده و با دیدی استادانه و مدیرانه ولی ... دست به نقد زده و علی رغم تمام نقدهایی که در راستای ارتقاء شهر داشتهاند.
اما بعضاً وقتی مهرهها و عقاید را کنار هم چیده شد بویی غیر از منافع شهر داد و گاهاً خط بطلان بر اعتقاد حامیان رسانه زد و این انفعال افکاری یا حرکت افکار را به این سو سوق داد که کاسهای زیر نیم کاسه هاست و یا این شخص فاقد حس تشخیص خوب بد ویا در قدرت تصمیم کامل احساسی یا فاقد این نیروست ، برای اینکه استاد همیشه قایل به نقد با سند و عدله هستند بنده به بررسی چندین ساله از نظرات و مطالب خود ایشان پرداخته وتلاش بر این داشتیم نقادی منصف و قاضی عادل داشته باشیم.
جناب آقای محمد صادق نائبی شما در تاریخ سه شنبه، ۲۵ تیر ۱۳۹۲ مطلبی در سایت خودتان منتشر کردید که عنوان آن این بود : «دانشگاه آزاد میانه و بحران قحط الرجالی برای ریاست دانشگاه» شما در این مقاله انتخاب رئیس غیر بومی برای دانشگاه آزاد میانه را یک اهانت بزرگ به بیش از ۱۰۰ هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد میانه و یک نگرانی برای شهروندان میانهای دانستید. ولی باید بدانید بعد از تغییرات اخیر دانشگاه آزاد که باعث شد یک رئیس غیر بومی جای خود را دوباره به فردی مشابه بدهد افراد بومی توانمند زیادی هم از سیستم مدیریتی کنار گذاشته شدند، پس حال که خوب بنگریم وضعیت دانشگاه آزاد به مراتب بدتر از گذشته است، پس کجاست قلمی که بنویسد شرح واقعه را....
جناب آقای نائبی شما در نظراتی که پای همین مطلب درج شده خودتان نوشتهاید که بایستی افرادی مانند قادر حسنزاده مدیر مسئول نشریه قافلان در این میان به بازی گرفته شوند تا پشتوانه خوبی برای رئیس جدید باشند براستی شما بر وظایف یک روزنامه نگار و یا فردی که اسمش را اصحاب رسانه گذاشتهاید واقف هستید؟ حمایت از یک رئیس غیر بومی آن هم توسط یک روزنامه نگار شهر ، از دیدگاه شما در کنار نقدهایی که در این حوزه داشته اید چه وجه اشتراکی با یکدیگر دارند ؟ آیا کارمند بودن برای یک مجموعه و فعالیت مطبوعاتی دلیل بر حمایت است ، آن هم حمایتی پیش از مشاهده عملکرد یک مدیر ...
شما در همین مطلب ادعا داشتهاید که پروندههای تخلف مدیران دانشگاه را به مراتب بالاتر ارجاع داشتهاید آیا شما در سیستم دانشگاه آزاد چه پست و جایگاهی داشته و یا دارید ؟ گویی شما در تمامی کارهای مملکت دست خیر داشته و کمک حال دانشگاه بودهاید، اما یک سوال شما این پروندههای تخلف را چگونه و از کجا و بر پایه چه استدلالی جمع آوری کردهاید و هدفتان از این کار چه بوده است؟ حال که وضعیت دانشگاه آزاد چه در جذب دانشجو و چه در مسائل مالی و ... بدتر از گذشته است، این پیگیریهای شما کجای ماجرا است؟ حمایت های مقطعی شما و صحبت های ضدونقیض در ای خصوص چه برآیند مثبتی در آینده شهرستان داشت و آیا دردی از ما و یا مشکلات مردم در این میان حل شده است ؟ پیگیری های شما که شخصاً وقت خود را بیشتر در تهران می گذرانید از چه کانالهایی صورت پذیرفته و آیا در طی این چند سال به مسائل فرهنگی و ریشه ای دانشگاه پرداخته اید و یا صرفاً بحث مدیریتی ملاک کار و قلم فرسایی شما می باشد ؟
هر چند مجال سخن گفتن در اینجا راجع به چنین مسائلی نیست و ان شالله در آینده بیشتر به تشریح آن خواهیم پرداخت در این مطلب قصد داریم به عملکرد شما در سایت صدای میانه نیز نیم نگاهی هم داشته باشیم.
ابتدا به بررسی منشا سخنم و سوالم میپردازم، از همان ابتدا که وارد سایت صدای میانه شدم رویکرد عملی سایت و غالب افکار مسلط بر آن را مخالف افکار آقای دکتر مددی نماینده میانه دیدم که مسلماً بیعلت و منشا نبوده ولی این را هیچوقت به جنابعالی نسبت نداده وعدالت حکم میکرد تا افکارتان را در این زمینه را بشنوم ولی چون کم سعادت در رسیدن به محضرتان بودیم بر کامنتهای موجود در سایت مطالب مربوط به ایشان جواب سوالم را گرفتم.
گویی نوار انتقاد های شدید و سکوتهای معنی دار شما در مورد شخصیتهای سیاسی شهر میتواند جای سوالات بسیاری را داشته باشد. مهندس نائبی عزیز بر کسی پوشیده نیست که مبارزه با عوام فریبی مسئولین وظیفه و رسالت هر خبرنگار و فعال در این عرصه است و حال ما، شما را که در این شهر که یدی طولانی در دست به قلم شدن دارید اندکی به وادی نقد خود کشاندیم تا شاید آموزهایی نیز برای ما و دیگران داشته باشد.
ما برای اثبات سخن خویش به یک نمونه از انتقاد های شما اشاره ای خواهیم کرد ، شما بسیار استادانه و با عدله ودلیل دست به نقد سیستم سیاسی نماینده میانه دکتر مددی زدید که چون کاملا منطقی و با استناد بود بر همه ما گوارا و بسیار شنیدنی بود و قدمهای راسخ شما در این راه بسیار ستودنی حالا به بررسی عدهای از این نقدها میپردازیم.
درقدم اول منکر کامل ماهیت ایشان یعنی مدرکشان شدید و ایشان را از لحاظ علمی فاقد شعور علمی برای تصدیگری این سمت دانستید و در لفافه عرضه داشتید که مدارک ایشان پوشالی و فرمالیته میباشد:
پستهاو نظراتی در مجموعه سایت شما مشاهده میشد که سعی در رد ماهیت اخلاقی نماینده شهر نیز داشت:
و شما از همان ابتدا نیز پس از اخذ رای مردمی توسط ایشان هیچگونه امیدی به نماینده شهر نشان نمیدادید و وجود ایشان را فاقد خیر و برکت میپنداشتید:
مقایسههای شما حتی در قالب تصاویر هم فراموش نشدنی است. شما نماینده شهر خود را با پادشاه رویاهایتان به قیاس گذاشتید و عنصر عوام فریبی را جزوه ماهیت این نماینده نامیدید و بارها اعلام داشتید که وی در سطح کشور محبوبیتی ندارد و حتی این عدم محبوبیت به روسای استانی و منطقهای هم شامل میشود:
وبسیاری موارد دیگر که در فرصت های آتی به اختصار به بیان آن خواهیم پرداخت ، من جمله اینکه حضور حقیر با دوستانم در ضیافت افطاری ایشان را مذبوه جلوه دادن که مجبور به انصراف دست جمعی از مجموعه ایشان شدیم و نیازی برای آوردن شاهد به این سخنان نمییبینیم ، در این میان و در حضور شما که یک نقاد به تمام معنای دکتر مددی و حامی برخی اشخاص سیاسی متصل به تاریخ شهرستان بودهاید همچنان سعی داشتهاید که انگشت اتهام خود را سوی افرادی نشانه بروید که در این میان هدفی جز خدمت و اطلاع رسانی نداشتهاند ، اما آن چیز که مسلم است این است به راستی دیدار یک خبرنگار با نماینده و یا مصاحبه با وی میتواند دلیل این موضوع باشد که وی حامی ایشان است ؟ شما و اطرافیانتان دربهای گفتگو و سوال را به روی کسانی بسته نگه داشتهاید که قصد دارید در آینده اتهام طرفداری از شخصی خاص را برچسبشان کنید و هزاران هزار افسوس به این طرز تفکر....
واکنش جالب افراد منتصب به حامیان مددی در میانه به اینگونه حرکات محمد صادق نائبی طی یک نظر:
همه در این شور و حال بودیم که شما کتابی بسیار وزین اندر مشاهیر میانه به قلم تقریر در آوردید که بسیار سرو صدا کرد زمین و عالم را همانند دوست جدید گرامشان پر بنر کردند وجالب توجه این است که در معرفی مشاهیر و اسطورههای میانه تاکنون کتابهای کمی نوشته نشده واین همه بوق کرنا در مورد این کتاب سوال بر انگیز بود؟؟؟
اهدای کتابی به نماینده شهری که شما مدرک ایشان را نیز قبول نداشتهاید. این کار علی رغم اینکه در باطن کار پسندیدهای از سوی شما بود اما گویی تاریخ باز تکرار خواهد شد :
بعد از درج این خبر توسط خود مدیران سایت صدای میانه ( سایت محمد صادق نائبی ) واکنش طرفداران حامی دکتر مددی و تغییر موضع نسبت به وی جالب توجه بود ، حامیان دکتر مددی طی بیانیه ای صادر کردند و فرمواش کردند که مهندس نائبی هنوز پاسخ پرسش هایش را نگرفته و حامیان از دستورات نائبی کوچکتر در جمع خود پیروی میکنند و همچون شهاب در آسمان مه آلود شهر می تازند :
براستی اگر نیت شما خیر و بر قراری فضای آرمش در جامعه است و سر منشا این مضوعات از مشاهیری است که شاید شما بیشتر از امثال ما از آنها درس گرفتهاید پس چرا ادبیات شما همچون گذشته بر سر تبل تفرقه میکوبد و تا کنون چرا در مباحث گوناگون مدیران سایت رفتاری تبعیض آمیز نسبت به تایید نظرات و یا مطالب از خود نشان می دادند ؟
تغییر دیدگاه نماینده شهر و تعریف و تمجید های محمد صادق نائبی از ایشان در مطلب درج شده توسط حامیان دکتر مددی :
حال بعد از این عمل تحلیلها و شایعات زیادی در کوچه و برزن پیچید شایعاتی از جانب دفاتر و حامیان نماینده شهر که خبر از جلسات تهران میداد، اینجاست که باید پرسید به کدامین کیش و آیین هستید؟
مگر میشود موضع یک شخص در زمانی آنقدر کوتاه متحول شود در این حد ماجرا چیست ؟ آیا آیندگان وقتی رزومه شما را مینگرند تحلیلیشان چه خواهد بود؟
استاد گرامی جناب آقای نائبی عزیز شما حتی بعد درج فایل سخنرانی دکتر محمد علی مددی در جمع اصحاب سایبری که بصورت فایل در سایت شما قرار گرفته شد نسبت به سخنان نماینده شهر خود اینگونه واکنش نشان دادید و در نظری پای این مطلب نوشتید:
نظر شما در این خصوص :
دیدن پیوند شما با یکی از نمایندگان شهر برای ما زیباست اما وظیفه تخته کردن بازار عوام فریبی چه خواهد شد ؟
شما حتی در یک نظر مندرج در سایت خود اینگونه نماینده شهر خود را خطاب قرار داده اید :
گویی انگار بنای مصالحه نیز در این شهر آغاز شده و پدرانه آغوش به مهرو محبت و نوازش مخالفان گشوده اند ، مخافان هم منکر تمامی صحبت ها میشوند به این آغوش پناه می برند ، پس چه رسالتی در این میان ماند ؟
اما نکته قابل تامل در مورد حرکت های سیاسی برخی مسئولین در فضای رسانه ای شهرستان است ، در شهری که اصحاب رسانه بین دفاتر نمایندگان و مسئولین پاس کاری می شوند و هر یک به بهانه ای یک روز هستند و روز دیگر ... اما شرف انسانی و ذاتی هر خبرنگاری حکم می کند که خود پیگیر امور شهرش باشد و هیچ نماینده و مسئولی حق این را ندارد وی را پشت درب های بسته نگه دارد و پاسخگوی سوالاتش نباشد ، متاسفانه امروز در شهر میانه خبرنگارها هریک منتصب به گروهی شده اند و این باعث شده باب مذاکره و گفتگو و شنیدن حقایق بر روی آنان بسته باشد و این خود عامل اصلی ایجاد تفرقه و شایعه پراکنی است . امیدواریم نمایندگان شهر و مسئولین شناخت کافی بر روی افراد داشته باشند و خبرنگار و حامی را به یک چشم نبینند وفرصت را به افراد منفعت طلب ندهند تا اذهان عمومی نیز مخدوش نشود .
دوست دارم پایان سخنم با فرمایشی از حضرت امیر باشد که فرموده اند :
وای بر گوسفندانی که چوپانشان گرگ باشد