1- به لره میگن تو منی.من تو ام.حالا تو کدومی؟
میگه:خدا ازت نگذره گم شدم!!!
2- قسمتی از متن موجود نیست.بقیه متن هم موجود نیست.اصلا متنی در
کار نیست ولی برای سرکار گذاشتن فکر بدی نیست.
3- به لره میگن کدوم حیوونه که موقع نماز صبح آدمو بیدار میکنه؟
میگه:بابام.
4- آفتاب پرست میره تو جعبه مداد رنگی هنگ میکنه.
5- تو دوران مدرسه هفته آخر عید که می شد همه قول و قسم می خوردیم
جمعا نیایم مدرسه!فردا که می شد همه اومده بودن ببینن کی نیومده.یعنی
عاشق اون اتحادمون بودم!!!
6- به یکی میگن:این خیابون کجا میره؟
میگه:من 40 سال تو این خیابون زندگی میکنم.تا حالا ندیدم جایی بره!
7- یکی با دوستش دعواش میشه.چراغو خاموش میکنه.دوستش میگه:چی
شده؟میگه:جواب ابلهان خاموشی است.
8- شاهکار ادبی ترکه:شب بود و خورشید به روشنی می درخشید. پیرمردی
جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان
ایستاده بود.
9- اولی:چرا اسب تو توی مسابقه برنده نشد؟
دومی:چون اسب من با ادب است.به اسب های دیگر می گوید:اول شما
بفرمایید.