موضوع انشاء: ماه محرم

 محرم خیلی خوب است، ما محرم را دوست داریم
 
 دوستم رضا پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند  و آخرین ورژن ! پوسترهای علی‌اکبر و عباس را در بساطش پهن می کند
 
 اکبر بلا هر شب با دوست دخترش به هیئت می آیند، چون فقط این روزها اجازه میدهد دوست دخترش تا آخر شب بیرون باشد!

 
 عباس سامورایی، شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری
 

 آقای صولتی تاپایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم روزگارمشتریهایش را 
 
 
 گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، یکماه تکیه راه می‌ اندازد و خودش درروز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد..! و یازده ما هم سرشان شیره
 
   
 جباری رییس شرکت لبنیات و شیر! سی شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و  سیصد و سی وپنج روز هم با اضافه کردن آب, شیرشان را می‌دوشد
 
  
  ما هم پاتوقمانرا از جلو مدارس دخترانه به دسته‌های عزاداری انتقال میدهیم و برایشان اسپند دود میکنیم وشماره میدهیم.
 
 پس نتیجه میگیریم محرم خـــــیلی خوب است و به ما خوش میگذرد ،
 از مسئولین میخواهیم مدتش را طـــــولانی ترکنند...