فراموش کردم
رتبه کلی: 1804


درباره من
اهل این آبادی
سرسوزن ذوقی وبه اندازه انکار تهی
سرپرواز به آنجا که شقایق بی بند
لحظه ای بادل سودازده ام دل بدهید
شاید از زنگ نفسهای تنم
گوش تنهاییتان واله شود ......!
---------------------------------------
لیسانس ادبیات ،سنگ صبور هرآشنا ،عاشق دوست ،دوستی ودوست شدن ،
درحسرت دیدار دوستان دور ،شعر می گم ،شاعر نیستم ،همتونو دوست دارم .
رامتین . م (shabahe-siah )    

روسیاهی به ذغال موند

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۲/۲۸ ساعت 10:41 بازدید کل: 430 بازدید امروز: 70
 

سلام دوستان عزیز تر از جان :

با استعانت از آفریدگار جهانیان و به انگیزه رستاخیز طبیعت ، فرا رسیدن بهاران شکوهمند را که هنگامه تجلی مواهب الهی در بستر طبیعت است به حضور مهر ظهور حضرات عالی تبریک گفته و از آستان حضرت دوست مزید توفیقات را برای تمامی عزیزانم مسئلت دارم .

سال نود باتمامی فرازونشیبش گذشت ،شاید تمامی روز هایش نه به خوشی ولی گذشت واز قدیم گفته اند چون می گذرد غمی نیست والبته زمستان گذشت وروسیاهی به ذغال ماند که حکایت مثل دومی حکایت کسانیست که دراین یک ساله هر چی آقایون داد زدند و کاستیها رو گوشزد کردند یه گوششون درشد و گوش دیگشون دروازه و انگار نه انگار که مشکلی هست و کم و کاستی ....بیچاره اونایی که حنجره ترکوندند و آخرسر هم دلشون سوخت که ....!

راستی امسال یه فرق دیگه هم با سالهای دیگه داره و اونهم اینه که زمستون امسال مثل بعضی از حضرات صاحب منصب دارای رویی به غایت سخت تر از سنگ پای قزوینه و حالا حالاها از رو نمیره .

یا مقلب القلوب والابصار .....

خدایا قلب وحال و....مارو به سمت خوبیها تغییر بده وهمینطور قلب وحال و....بعضیها رو .

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۲/۲۸ - ۱۳:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)