فراموش کردم
رتبه کلی: 699


درباره من
من منم
-------------------------------
وای ب حال دلم محرم اومد ولی باز...




قربون امام حسین بشم بین اینمه ادم تو هییت ها بازم غریبه و تنهاست
-------------------------------------
باورنمیکنم که هیچگاه خداوند به ما بگوید نه...

خدا3 گزینه دارد:آری
باشه ولی الان نه
من پیشنهاد بهتری دارم...
-------------------------------------
http://www.miyanali.com/hosi/828




متولد8/17
سرعت گیر (shabbu1 )    

حتمابخونید داستان درختی که خشک شد.

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۲۰ ساعت 00:01 بازدید کل: 119 بازدید امروز: 118
 

حتمابخون
داستان درختی که خشک شد.

سیاه پوشیده بود،به جنگل آمد... من هم استوار بودم و تنومند! من راانتخاب کرد...دستی به تنه و شاخه هایم کشید،تبرش را در آورد و زدو زد... محکم و محکم تر

به خودم میبالیدم،دیگرنمیخواستم درخت باشم ،آینده ی خوبی در انتظارم بود . میتوانستم یک قایق باشم،شاید هم چیز بهتری....

درد ضربه هایش بیشتر می شد و من هم به امید روزهای بهترتوجهی به آن نمیکردم

اما ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، شاید او تنومند تر بود،شاید هم نه! اما حداقل به نظر مردتبر به دست آن درخت چوب بهتری داشت ، شاید هم زود از من سیرشده بود
و دیگر جلوه ی برایش نداشتم، مرا رها کرد با زخم هایم ، واو را برد...

من نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه، نه عصایی برای پیرمرد و نه قایق و ...خشک شدم....

میگویند این رسم شماانسانهاست،قبل از آن که مطمئن شویدانتخاب میکنید و وقتی باضربه هایتان طرف مقابل را آزار می دهید او را به حال خودش رهامیکنید !

ای انسان تا مطمئن نشدی تبر نزن ! تا مطمئن نشدی،احساس نریز... دیگری زخمی می شود... خشک می شود!

این مطلب توسط هوشنگ آروین بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۳/۲۱ - ۲۰:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات