فراموش کردم
رتبه کلی: 995


درباره من
سلام شبنم هستم 26 ساله

خوشحالم که عضو شدم
چشمان سیاه* (shabnam-vafaei )    

اگه

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۲۰ ساعت 23:24 بازدید کل: 369 بازدید امروز: 105
 

وقتی میبارد سنگینی نگاهش را حس میکننم  قطرات عشق روی گونه ام میریزد

ردپای باران بر چهره ام نشسته خیسی نرمی بر کف دستانم که دعاگونه برایش دراز گشته لمس میکنم

چشمانم را میبندم تا شویندگی بار سنگین غمم را حس کنم باران عشق روی قلبم زمهریر مرگ را اب میکند

 

کدامین اشنایی را به دعوت خوانم امشب که از نیش به زهر الوده اش بیمارم امشب

چگونه قصه ای را با رغیبم گویم از درد که از دردم به خوشحالی نیارد خنده برلب

 

من از دوری اینهمه شبنم دلگیرم تا باز از شقایق قصه مینویسی؟

 

چقدر دوست داشتم تمام دلتنگی های این روزها را با کسی تقسیم میکردم ویا کسی بود برای

گوش دادن ودردودل کردن بماند که انقدر فاصله زیاد شده هرچه فریاد میزنم گویا صدایم را نه تو میشنوی

و نه هیچ کس دیکر

 

اگر میخواهی همیشه ارام باشی دلگیریهایت را روی ماسه وشادیهایت را روی سنگ مرمر بنویس

اگر کسی رو دوست داری که دوستت ندارد سعی نکن ازاو متنفر شوی سعی کن فراموشش کنی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۲۰ - ۲۳:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)