تعریفی که ما از عشق داریم تعریف درستی نیست!
شنیدین که بعضیا می گن (( بدون اون من می میرم!))
به نظر شما این فرد عاشق خودشه یا عاشق اون شخصه؟
این نوعی خودخواهیه که ما اون رو به خاطر خودمون اونو دوس داریم!
همونطور که مستحضر هستید سیر عاشقانه و عارفانه دارای هفت مرحله هستش که آخرین مرحله (( فنی لله)) نام داره!
بذارید واضح تر بگم!
انسان قدرت عاشقی رو نداره چرا که عشق حقیقی تنها نزد خالق یگانه هستش!
نگاهی به عشقهای اساطیری بندازید!
زیبایی اونا در چیه؟
در فنا شدن!
انسان اگر عشق حقیقی رو درک کنه قادر به ادامه زندگی نیست و به نوعی از کالبد جسمی خودش خارج شده و به معنای واقعی در برابر معشوق خودش فنا می شه!
و تازه این دیگاه هم اشتباه هستش!
چرا که ما فکر می کنیم که خداوند معشوق ماست، در صورتی که بر عکس هستش!
ما حتی قادر نیستیم تا لحظه ای عشق واقعی خداوند نسبت به خودمون رو درک کنیم!
این عشق تا حتی بالا و دست نیافتنی است که بنده حقیر قادر به توصیف اون نیستم، و تنها اطلاعاتی که در مورد اون دارم اینه که در دنیای عرفان از این عشق به نام ((حسن)) یاد شده!
و البته شاید بعضی از دوستان این فکر رو بکنند که اینها تنها شعارهایی دست نیافتنی هستش!
منظورم این نیست که عشق زمینی و مجازی رو تجربه نکنیم، بلکه بر عکس این هم قسمتی از سطح کیفی زندگی ما رو در بر می گیره! و پروسه ای که برای تکامل انسان طی میشه!
اما نکته قابل توجه اینجاست که سعی کنیم عاشق کسی بشیم که لایق مقام معشوق باشه!
و عشق رو با هوس های زودگذر و شهوانی و ظاهری اشتباه نگیریم، و هر چند که در مسیر رسیدن به این هدف باید پاسخی به غرایز و نیازهای زمینی و مادی داده بشود، اما نباید در محوریت قرار بگیرد!