...انسان امروزی ثمره ی آن فرهنگها و مذاهب که ده ها هزار سال پیش کاشته شده اند و از آن زمان تا کنون تغذیه گشته اند.و از آن ثمره ی تلخ است،سرشار از ستیز و نفرت است.ولی ما به تحسین و تمجید از همان تخم ها ادامه می دهیم و می پنداریم که از آنها عشق زاده خواهد شد.می خواهم به شما بگویم که چنین نخواهد شد،زیرا نیروی بالقوه ی اساسی برای زایش عشق توسط مذاهب کشته شده است...
...عشق همان اشتیاق به زندگی در درون همه هست.عشق همان رایحه ی زندگی در درون هر موجود است.ولی توسط دیوارهایی بلند از هر سو احاطه گشته و قادر نیست خودش را متجلی سازد...
...یک مجسمه ساز روی صخره ای مشغول به کار بود.کسی که آمده بود ببیند که یک مجسمه چگونه ساخته می شود،اثری از مجسمه ندید،او فقط سنگی را دید که در اینجا و آنجا با تیشه کنده و بریده می شود.شخص پرسید:"چه می کنی؟آیا مجسمه ای نمی سازی؟من آمده ام تا ببینم یک مجسمه چگونه ساخته می شود،ولی فقط می بینم که تو سنگها را می تراشی."هنرمند گفت:"آن مجسمه پیشاپیش در درون این سنگ نهفته است.نیازی به ساختنش نیست.باید به نوعی توده بی فایده ی سنگی را که دور آن را گرفته از آن جدا شود و آنگاه مجسمه خودش را متجلی می سازد.مجسمه ساخته نمی شود،فقط کشف می شود.آن را دوباره اکتشاف می کنم و به نور می آورم.عشق در درون انسانها نهفته است،فقط نیاز به آن است که آزاد و رها شود...
...اگر موانعی چون فرهنگ خطاو شرطی شدگی های تحمیلی وجود نداشته باشد،هر انسان سرشار از عشق خواهد بود.این غیر قابل اجتناب است.هیچکس نمی تواند از عشق دوری کند.عشق طبیعت فطری ما است...
...هیچ مانع طبیعی در واقع مانع نیست،برای همین است که رودخانه به اقیانوس می رسد،با شکافتن کوهستانها به آن می رسد،ولی اگر آن مانع اختراع انسانها باشد،می توانند مانع رسیدن رودخانه به اقیانوس شوند...
...ذغال هرگز الماس نخواهد شد،زیرا آن پذیرش که برای تکاملش،برای روند دگرگونی اش مورد نیاز است،وجود ندارد و چگونه چیزی که با آن دشمن شده ایم،چیزی که با آن مخالف هستیم،چیزی که پیوسته با آن در جنگ هستیم می تواند دگرگون شود؟انسانها با انرژی خودشان به مخالفت برخاسته اند.انسانها وادار شده اند تا با انرژی جنسی خود بجنگند...
...راستی،چرا چنین پیمانهای سختی بسته می شوند؟وقتی کسی محکم پیمان می بندد،مانند عهد بستن برای داشتن زندگی بدون سکس،فقط به این معنی است که نیروی جنسی او از درون بسیار به او فشار می آورد.وگرنه چه نیازی به عهد بستن وجود دارد؟اگر شخصی پیمان ببندد که کمتر بخورد یا روزه بگیرد،نشانگر این است که اشتیاقی فراوان برای پرخوری دارد...
...می خواهم به شما بگویم که سکس الهی است.انرژی سکس انرژی الهی است،انرژی خدایی است.برای همین است که این انرژی،قادر است زندگی جدید خلق کند.این بزرگترین و اسرار آمیز ترین نیرو است...
...انسان نخستین لمحه از فراآگاهی را،از مراقبه را در لحظات عشق بازی داشته است،نه در هیچ جای دیگر.تنها در لحظات عشق بازی بود که انسانها برای نخستین بار دریافتند که اینهمه سرور ممکن است...
...هرچه پذیرش بیشتر و عمیقتر باشد،رهاتر میشوید.پذیرش تمامی زندگی،پذیرش هر آنچه در زندگی طبیعی است را من دیانت می خوانم و این دیانت است که انسان را آزاد می سازد...
...عشق تجربه ی یگانگی است.عشق آن تجربه ایست که آن دیوار فرو ریخته باشد و دو انرژی در یگانگی با هم دیدار و یکی گشته اند.عشق آن تجربه ایست که دیوارها بین دو نفر ریخته و وجودهایشان با هم ملاقات کرده اند،یگانه و یکی شده اند.وقتی این تجربه بین دو نفر اتفاق افتد،من آن را عشق می خوانم...