در سرزمینی که مردمانش از باورهایشان هراس دارند امیدی به روشن زیستن نیست .. برای رسیدن به تکامل و شخصیت انسانی باید به باورها ایمان داشت و از داشتن شان احساس امنیت و خوشحالی کرد .. وقتی آدمها از مذهب تعصبش را یدک می کشند دین وسیله ای برای سرکوب مخالفان محسوب میشود .. دین یعنی آزادگی نه بردگی ذهنی .. در افکار باز و دلهای با ایمان برای رسیدن بخدا کسی دنبال راه نمیگردد چون خدا قدرت مطلق و نشانه ای آشکار است و بر هیچکس پوشیده نیست .. برای داشتن جامعه ای سربلند و مردی شاد و سالم نباید گلوی کسی را بست و بزور راه را نشان داد .. بگذار آدمها بزبان خودشان فریاد بکشند و از مسیری که دلشان گواهی میکند بروند چون هر کدام از هر دسته و گروهی که باشند و از هر خیابان و کوچه ای که شروع به حرکت کنند عاقبت در میدان اصلی بهم میرسند .. وقتی میتوانی به کسی کمک کنی که صدای دادخواهی اش را شنیده باشی و زمانی این توان را خواهی داشت به مسافری آدرس را درست نشان بدهی که از مقصدش مطلع باشی .. آزادی را باید از آسمان یاد گرفت چون به تمام پرنده ها فرصت پرواز میدهد .. وقتی مردمی پنهانی خوشحالی کنند حق هر انسان آزاده ای است بر حال آنان گریه کند .. با داشتن خدایی مهربان وبخشنده که دنیایی به این زیبایی و پر از شگفتی آفریده و انتظار بهشتی رویایی را که به ما وعده داده پاک زیستن وظیفه تمام انسانها و شاد بودن حق مسلم هر بنده آزاده است .. وقتی دلت با افکارت جور نباشد و بجای گفتن عقیده لباسش را بپوشی اشتباهی مومن شدی .. فقط انسان باش ..