خدا حافظ تابستان یادت باشه روزهای گرمت به سردی گذشت......

وقتی میای تو نت . . . انگار اومدی بیمارستان بخش CCU؟ همه قلب ها شکسته...؟؟ ناراحت؟؟؟؟ یکی داره میمیره...؟؟؟؟ یکی تصمیم به مردن داره...؟؟ اصن یه وضعی دااااغون والا منم الان حس میکنم یکی ولم کرده رفته هرکیه خودش بیاد بگه،،میبخشمش...

میدونی خوش بخت ترین زوج دنیا کیه خنده و گریه به ندرت با هم دیده میشن اما وقتی با هم دیده میشن اون بهترین لحظه ی زندگیه...

شما‌ زن‌ها را نمی‌شناسید آن‌ها از عهده یواشکی‌های بسیاری بر می‌آیند... ‌ مثلا یواشکی عاشق می‌شوند... یواشکی بغض‌هایش را پنهان می‌کنند... یواشکی شعر عاشقانه می‌نویسند و لای کتاب دینی و معارف شان قایم می کنند......

آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ؟ ای عجب ! ازاین طرفها هم گذاری داشتی ! راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز یا که شاید بادل تنگم قراری داشتی ؟ مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان ! بعدعمری یادت افتاده که یاری داشتی . . ....

قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان بار دیگر می کنم خواهش؛ ولی اصرار، نه... گه مرا پس می زنی؛ گه باز پیشم می کشی آنچه دستت داده ام نامش دل است؛ افسار، نه... #شهریار...

اگر زندگی رو مثل یک نردبان فرض کنیم که ده تا نرده داشته باشه من الان پا به سومین نردش گذاشتم,تو این مسیر با خیلی از موانع رو به رو شدم با مشکلاتم جنگیدم تا به اینجا رسیدم البته خیلی هم روزهای خوبی داشتم و دارم از خدا ممنونم بخاطر همه داده ها و نداده هایش, از خانوادم ممنونم که منو به اینجا رسوندن,من ...

چه زیــــبـا گفت ســـــیــمین دانشــــور... حق حضانت برای تو ، درد زایمان برای من! نام خانواده برای تو ، زحمت خانواده برای من ! چهار عقد ، برای تو ، حسرت عشق برای من ! هزار صیغه برای تو ، حکم سنگسار برای من ! هوس برای تو ! عفاف برای من ! هــــــــــــــزار ســـــــال گذشت این مرض درمان نشـــــ...

در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت. متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد، متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست، آگاه شدن...