فراموش کردم
رتبه کلی: 7140


درباره من
...LeNa... (sherry )    

زن که باشــــی...

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۲۷ ساعت 01:01 بازدید کل: 254 بازدید امروز: 110
 

 

دست خودت نیست
زن که باشی...
گاهی کم می آوری
دست هایی را که 
مردانگی شان امنیت می آورد
و شانه هایی را که استحکام آغوششان لمس
 آرامش را به همراه دارد.
دست خودت نیست

زن که باشی...
گاهی دوست داری
تکیه بدهی... 
پناه ببری... ضعیف باشی...
دست خودت نیست

زن که باشی...
گه گاه حریصانه بو میکنی...دستهایت را... شاید 
عطر تلخ و گس مردانه اش
لا به لای انگشتانت باقی مانده باشد...

زن که باشی....
گاهی میزنی زیر گریه....که دلش بلرزد و صدایت کند:
بانو....
دست خودت نیست

زن که باشی...
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی....
میتوانی زیر لب ترانه بخوانی و آشپزی کنی...
میتوانی جلوی آینه موهایت را شانه کنی و حس کنی نگاهش را
میتوانی ساعتها به امید گره خوردن شال دور گردنش..ببافی و در هر رج 
بوسه بکاری
برای روزهای مبادا که کنارش نیستی...

زن که باشی...
باید صبور باشی... مدارا کنی و با همه ی بغض ات
 لبخند بزنی!
زن که باشی...
هزار بار هم که بگوید:
دوستت دارد!!! بازهم خواهی پرسید:دوستم داری؟؟؟
و ته دلت همیشه خواهد لرزید.......

زن که باشی هرچقدرهم که زیبا باشی نگران زیباترهایی میشوی که شاید
عاشقش شوند.....

زن که باشی هروقت که صدایت میکند:خوشگلکم!!!
خدا را شکر میکنی که درچشمان او زیبایی......
دست خودت نیست

زن که باشی...
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی...

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۲۷ - ۰۱:۰۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات