عملیات .. ساعت دو بامداد..
فرمانده: خوردیم به میدان مین داوطلب میخوام
بره رو مین .. گردان صدو پنجاه نفره همه دستاشون
بردن بالا .. فرمانده گفت: من یه نفر میخوام..
اما کسی دستش پایین نیومد.
فرمانده گفت قرعه کشی میکنیم..
قرعه کشی کردن اسم یه بسیجی نوزده ساله در اومد..
توی گردان یه پیرمرد ...
دوستان مجازی
تاریخ درج:
۹۳/۰۵/۰۴ - ۲۲:۱۲ 13 نظر , 137
بازدید