فراموش کردم
رتبه کلی: 1164


درباره من
بنام خالق زيبايي
shirin201072@yahoo.com
شیرین ر (shirin20 )    

.....

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۱/۰۹ ساعت 08:49 بازدید کل: 237 بازدید امروز: 232
 
وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه‌ام را تحویل دهند. فردی وارد شد و با لهجه‌ای ساده و روستایی پرسید: «کرم ضد سیمان دارین؟»
فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخرآمیز پرسید: «کرم ضد سیمان؟ بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم دارم. حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجیش گرونه‌ها.»
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت: «از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی‌تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده.»
متصدی داروخانه لبخند رو لباش یخ زد!
چه حقیر و کوچک است ان کسی که به خودش مغرور است!
چرا که نمی داندبعد از بازی شطرنج.شاه وسرباز همه در یک جعبه قرار میگیرند.
جایگاه شاه وگدا
دارا وندار قبراست
تقواست که سرنوشت ساز است...
برا رسیدن به کبریا باید نه "کبر"داشت نه "ریا"....مواظب باشیم که " تقوا" ، بایک "تق" ، "وا" نرود.....
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۱/۰۹ - ۰۸:۵۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)