فراموش کردم
رتبه کلی: 948


درباره من
منــــــــــ دخترخیلی آرومیـــــــــــــ
هسمـــــــــــــــــ ولیــــــــــــ ی
وقتاییـــــــــــــــــ
خیلیـــــــــــ شیکــــــــــ ومجلسیــــــــــــ
روانی میشمـــــــــــــ
حواست باشهــــــــــــــ


خدایم را با تمام دنیـــــــــــــا عوض نمیکنم
بعضی از اطرافیانم را هم حتی با دنیــــــــا عوض نمیکنم
بلد نیستم تا صبح با گوشی پچ پچ کنم
و بگویم دوستت دارم وقتی حتی
به تعداد حروف دوستت دارم هم، دوستت ندارم
ولی اگر بگویم دوستت دارم
دوست داشتن و عشقم حد و مرزی ندارد



عاشق الماس
---شیوا حسینی--- (shiva1370 )    

داستان زنان در دوره رضاخان از شمس تا عصمت الملوک

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۱۳ ساعت 19:55 بازدید کل: 62 بازدید امروز: 58
 
ملت مسلمان، با آن‌که در برابر سرنیزه‌ رضاخان و قداره‌بند هایش ناتوان و بی‌سلاح بودند اما از همان آغاز فریاد اعتراض خود را علیه کشف حجاب بلند کردند.
گروه تاریخ مشرق- سیاست‌های دولت رضاخانی در حوزه‌ی زنان تحت تاثیر دو عامل بود: نخست، برنامه‌ی رادیکال توسعه‌خواهانه رضاشاه که می‌خواست بایک استبداد ظاهرا منورانه کشور را به مرزهای توسعه و ترقی برساند و در این راستا، آن چیزی هم که از توسعه برداشت می‌شد ساختن کارخانه و برداشتن حجاب و قس علی هذا از ظواهر و نمایش‌های تجددمآبی بود. عامل دوم، فضای بین المللی بود که تحت سیطره غربی‌ها تلاش می‌کرد که فضای فرهنگی خود را نیز بر ملل دیگر و از جمله تمدن‌های مغلوب مشرق زمین تحمیل کند. سیاست رضاخان درباره زنان از این دو عامل نشات می‌گرفت.

 * غربی کردن شرق

در 10 سپتامبر 1930م / 8 شهریور 1309، یازدهمین مجمع بین‏‌المللی سازمان ملل آغاز به کار کرد که در آن، هشت نخست‏‌وزیر و بیست و دو وزیر امور خارجه شرکت داشتند. رفتار شرقیان در دستور کار این مجمع قرار گرفت. به دنبال آن در سال 1310 مجلس شورای ملی، قانون ورود کمیسیونی از طرف جامعة بین‏‌الملل را برای جلوگیری از تجاوز به حقوق زن در شرق، تصویب کرد. از این پس، نخستین سیاست‏‌گذاری‏های حکومت در زمینة کشف حجاب تحقق یافت. ترتیب جشن‏های مختلف در مدارس دخترانه و حضور مردان و زنان در آن جشن‏‌ها، اجرای برنامه‏‌های مختلف توسط دختران بدون حجاب، اولین گام به سمت حضور زنان بی‌حجاب در اجتماعات مختلط بود.

 



روشنفکران و نویسندگان، مدتی بود که ترقی زنان را در بی حجابی تبلیغ می‌کردند

 

  • * زمینه سازی برای کشف حجاب
  • سقوط امان‏ الله خان ــ پادشاه افغانستان ــ به دلیل برنامه‏‌های تجددگرایی، نشان داد که در جوامع مذهبی، به‏‌ویژه جامعه‏‌ای مانند ایران می‌بایست بسیار آهسته و محتاط عمل کرد. به همین دلیل حکومت ایران با برنامه‏‌های تدوین شده، در مرحله اول از نیروهای موجود در جامعه یاری گرفت؛ نیروهایی که خود چندان اعتقادی به مبانی اسلامی نداشتند. مدت‏ها قبل از کشف حجاب، روزنامه‏‌ها و مجلات از آزادی زن غربی، مدل‏‌های لباس، و نوع زندگی غربی سخن می‌گفتند. در بسیاری از روزنامه‌‏ها مردان صاحب‏‌منصب، سیاسیون یا نویسندگان و فرهنگیان تجددخواه، مقاله‏‌هایی علیه حجاب می‌‏نوشتند. از نمونه‌های بارز این افراد، ایرج میرزا، ابوالقاسم لاهوتی و میرزاده عشقی بودند که در اشعار و نوشته‌های خود به آزادی زن از طریق کشف حجاب اشاره کردند.

     



    شمس پهلوی، کانون زنان را برای ترویج نگاه غربی به زن تاسیس کرد

       * تاسیس کانون زنان

     در اردیبهشت 1314، کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی و با همکاری رسمی وزارت معارف آغاز به کار کرد. این اولین جمعیت زنان بود که با حمایت رسمی دولت شکل گرفت. مهم‏ترین وظیفة کانون بانوان، ایجاد شرایط مناسب برای ترک حجاب زنان بود. اعضای کانون در آغاز، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، عصمت‌‏الملوک دولت‌داد، شمس‏‌الملوک جواهرکلام، تاج‏‌الملوک حکمت، فخرعظمی ارغون، و صدیقه دولت‏‌آبادی، بودند. این افراد قبل از جریان کشف حجاب در فعالیت‏های مطبوعاتی، جمعیت‏‌های زنان، و تأسیس مدارس به سبک جدید، شرکت جسته و هر یک، طرز تفکر خود را به نوعی نشان داده بودند.



    رضاخان، کشف حجاب را از خانواده خود شروع کرد

     

          * رضاخان کشف حجاب را آغاز می‌کند

    در عمارت دانشسرای عالی پسران، برنامه‏‌ای ترتیب داده شد که طی آن، همسر و دختران شاه با عده‏ای از زنان رجال سیاسی بدون حجاب ظاهر شدند و با نطق رضاخان، کشف حجاب رسمی زنان اعلام شد. پس از این برنامه، مسالة بی‌حجاب شدن زنان از محدوده یک طبقه یا گروه خاص، خارج و به صورت اجبار برای تمام مردم پی‏گیری شد. تا جایی که مقاومت و اعتراض جدی مردم را به وجود آورد.

    *      * نتایج اقتصادی و اجتماعی کشف حجاب

    کشف حجاب با رایج کردن البسه فرنگی تولیدگران داخلی را زیان‌زده کرد. واردات البسه فرنگی و کلاه زنانه به سرعت آغاز شد و دولت هم از آن حمایت کرد. اما مهم‌تر از این پی‌آمدهای اقتصادی، اثر اجتماعی کشف حجاب است. زنان مسلمان ایران به دلیل داشتن حجاب و احساس امنیتی اجتماعی و درونی، در واقع لزوم در اجتماع حاضر می‌شدند و برخلاف تعابیر رایج، هیچگاه به آن معنا خانه‌نشین نبودند. اما کشف حجاب با توهین به اعتقادات مردم و ایجاد زمینه‌های تعرض وبدنامی، همان حضور ضروری و مقطعی زنان را نیز از آن‍ها سلب کرد. به گونه‌ای که بسیاری از زنان عملا خانه‌نشین شدند و شاید ماه‌ها و در مواردی تا پایان عمر از خانه بیرون نیامدند.

     



    زنان ایران، پیش از کشف حجاب آن قدرها هم خانه‌نشین نبودند که تبلیغ می‌شد
    اما کشف حجاب همان حضور عادی و البته عفیفانه آنها را به خانه‌نشینی تبدیل کرد

    * فاجعه مسجد گوهرشاد

    ملت مسلمان، با آن‌که در برابر سرنیزه‌ی رضاخان و قداره‌بندهایش ناتوان و بی‌سلاح بودند اما از همان آغاز فریاد اعتراض خود را علیه کشف حجاب بلند کردند که پر طنین‌ترین آن‌ها در مسجد گوهرشاد و به رهبری روحانی جلیل‌القدر شیخ محمدتقی بافقی بود. واقعه 1306 . ش، در حرم حضرت معصومه(ع) در قم، از جمله وقایعی است که مستقیمآ موضعگیری رژیم پهلوی در برابر حجاب را نشان داد: در شب اول فروردین سال 1306 . ش همسر رضاشاه (ملکه تاج‌الملوک) به اتفاق دو دخترش (شمس و اشرف) و همراهان در حرم حضرت معصومه(ع) حضور یافتند که ظاهرآ حجاب معمول را رعایت نکرده و مورد اعتراض واعظی که مشغول وعظ بود، قرار گرفتند. حاج شیخ محمدتقی بافقی از علمای قم نیز به حمایت از واعظ برخاسته، به طرز حجاب ملکه و همراهانش اعتراض کرد و دستور اخراج آنها را از رواق داد.

     

    جریان ماوقع را به رضاشاه اطلاع دادند. روز بعد، وی با نیروی نظامی وارد قم شده و ضمن اینکه شخص شاه، شیخ بافقی را با بی‌احترامی در حرم حضرت معصومه به باد کتک گرفت، دستور تبعید وی به تهران را نیز صادر کرد. شیخ تا آخر عمر در جوار حضرت عبدالعظیم می‌زیست.

    * زنان رضاشاه

    رضاشاه در جوانی با زنی به نام «مریم» که از خویشاوندانش بود ازدواج کرد ولی مریم به زودی به هنگام زایمان «فاطمه»، نخستین دختر رضاشاه درگذشت. با این همه سه همسر دیگر او توانستند زندگی در دربار شاهی را تجربه کنند. شاید بتوان گفت این زنان دربار رضاخانی، الگوها و نمونه‌های یک زن پیشرفته و مترقی در نظر و اندیشه تجددخواهانه رضاشاه بودند!

     

                                                                تاج الملوک، قدرتمندترین زن دربار رضاشاه بود

     

    تاج‌المولک (ملکه مادر): رضاخان در سن چهل سالگی، هنگامی که در نیروی قزاق درجه یاوری یا سرگردی داشت، با دختر فرمانده خود که یک افسر مهاجر قفقازی به نام تیمورخان بود ازدواج کرد. تیمورخان هنگامی که دختر خود را به رضاخان داد در نیروی قزاق درجه میرپنجی یا سرتیپی داشت. دختر تیمورخان، تاج‌الملوک در آن تاریخ دختر ۲۴ ساله‌ای بوده و با توجه به این که در آن زمان دختران معمولاً در حدود سنین پانزده شانزده سالگی و حتی پایین‌تر به خانه شوهر می‌رفتند، تاج‌الملوک پیردختری بود که به ریش رضاخان بسته شد. اسدالله علم وزیر دربار محمدرضاشاه  درباره تاج‌الملوک می‌گوید «ملکه مادر دارای کاراکتر فوق‌العاده‌ای است. او همواره شخصیت و مقام خود را در سطح هم‌شأن موقعیت رضاشاه حفظ کرده است. او تنها کسی است که رضاشاه نمی‌توانست حرف و خواست خود را بر او تحمیل کند. او از نظریات خود و از دوستان خود و از اصول خود جدانشدنی است. شخصیت بسیار جالب و مستقلی است.»

    پس از کودتای 1332 ملکه زندگانی جدید خود را در رفاه کامل شروع کرد و این بار علاوه بر دخالت در امور زندگی فرزندان خویش، به معاملات و سرمایه‌گذاریهای داخلی و خارجی پرداخت و ظرف مدت کوتاهی یکی از سرمایه‌داران بزرگ ایران گشت. تاج، بالاخره در ناباوری اخراج و فوت فرزندش محمدرضاشاه در یکی از بیمارستانهای امریکا در حالی که در تنهایی کامل بسر می‌برد درگذشت.



    قمرالملوک، بیشتر در اقتصاد بود و از سیاست دوری می‌کرد

    قمرالملوک (توران): قمرالملوک امیرسلیمانی (توران) فرزند عیسی مجدالسلطنه امیرسلیمانی پسر مجدالدوله از رجال معروف عصر قاجار، دومین همسر رضاخان است. ثمره این ازدواج بسیار کوتاه و بدشگون برای رضاشاه پنجمین فرزندش غلامرضا بود که در سال 1302هـ . ش متولد شد. از همان ابتدای ازدواج، ملکه تاج‏‌الملوک که با این وصلت مخالف بود به مبارزه با توران پرداخت و توران که یارای مقاومت در مقابل چنین زن حیله‏‌گر و سیاستمداری را نداشت به تدریج کناره‏‌گیری نمود به طوری که به دلیل اختلافات خانوادگی این ازدواج پس از یک سال به طلاق انجامید.

    پس از ازدواج زندگی او دچار دگرگونی گشت. او در محافل اجتماعی شرکت نمود و صاحب ثروت کلانی شد و حتی در کنار فعالیتهای اقتصادی خانواده پهلوی و ساخته شدن مهرشهر توسط شمس پهلوی به فکر ساختن تورانشهر افتاد (1356ش) که اجرای طرح آن با همکاری آلمانیها پیش‏بینی شده بود، اما انقلاب اسلامی راه زیاده‌طلبی این خاندان را بست و او را به پاریس فراری داد.

     


    عصمت الملوک، پس از انقلاب در ایران ماند و در تهران درگذشت

     

    عصمت الملوک: عصمت‌الملوک دولتشاهی دختر غلامعلی میرزا مجلل‌الدوله دولتشاهی همسر سوم رضاخان است. او  به هنگام تبعید رضاشاه، همراه وی به جزیره موریس رفت و پس از چند ماه به تهران بازگشت. وی از ابتدا وارد سیاست نشد اما از نفوذ خود در به کار گماردن اقوام خویش در پست‌های پر درآمد استفاده شایانی کرد. پس از مرگ رضاخان در ویلای شخصی خود در شمیران اقامت کرد. پس از انقلاب اسلامی در تهران ماند و در سال 1374 شمسی در سن 90 سالگی درگذشت. 
    این مطلب توسط سعید کریمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۱۴ - ۱۶:۳۹
    اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
    برچسب ها:

    1
    1


    لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
    فراموش کردم
    تبلیغات
    کاربران آنلاین (0)