|
*نسترن*دلداده*
(singe-l )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
122 بازدید امروز: 122
توضیحات:
آخرین روزای شهریور،
وقتی کم کم داشتیم به پاییز نزدیک میشدیم دستاشو محکم تو دستام گرفتم و ازش خواستم بهم قول بده، قولِ مردونه! با تعجب ازم پرسید:چه قولی؟! گفتم: پاییز فصل بیوفاییه،تکلیفش با خودشهم روشن نیست! یه روزش، بارونی و دلگیر و سرده، یه روزش آفتابی و گرم اما، تو بلاتکلیف نشو سرد نشو، عوض نشو برگها رنگ عوض میکنن بعضی زرد و بعضی قرمز و قهوه ای و کم کم خشک میشن و در نهایت از درخت جدا میشن اما تُ یک رنگ بمون تُ از من جدا نشو... وقت هایی که نمیتونم کنارت باشم تُ دلگرم به بودنه هیچ غریبه ای نشو تو روزای سردی که پرستوها بی وفاییشون گل میکنه و کوچ میکنن به جای بهتر تُ، تو روزای سخت بی وفا نشو و ولم نکن قلبم فقط آشیونهیِ توِ از قلب من کوچ نکن قول بده قول بده که بمونی و فقط هوایِ پاییز ابری باشه نه هوایِ دل من این فقط ابرها باشن که میبارن نه چشمای من! بزار فقط تو پاییز این خورشید باشه که روز به روز از من رو برمیگردونه، نه تُ.. آره، پاییز فصل قشنگیه اما گاهی وقتا بدجور داغ به دل خیلی ها گذاشته نذار داغ به دل منم بزاره... اگه قول بدی که باشی بی شک پاییز برام بهترین فصل ساله...
درج شده در تاریخ ۹۹/۰۶/۲۸ ساعت 12:17
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (2)
|