همشهری سرنخ: مورد عجیب «متین جلیل زاده» یک مورد منحصر به فرد نیست؛ «آدم های جذاب مغناطیسی». اما موضوع عجیبی که در مورد او وجود دارد این است که در حالی که بیشتر افراد مشابه او، اشیاء فلزی را جذب می کنند، او می تواند اجسام پلاستیکی را هم جذب کند.
تا همین چند روز پیش، حرفی از کار عجیب آقا متین نبود تا اینکه شیطنت و کنجکاوی های متین گل کرد. ماجرا برمی گردد به زمانی که خانواده متین پای یکی از برنامه های مستند نشسته بودند؛ برنامه ای که در مورد انسان های شگفت انگیز جهان بود و توانایی خارق العاده آنها را نمایش می داد. یکی می توانست با دندان هایش یک کامیون را بکشد، دیگری بازوهای پولادین داشت و ...
اما بخشی از این فیلم مربوط می شد به یک پسربچه مغناطیسی؛ پسربچه ای که اجسام فلزی به بدنش می چسبید. دیدن این صحنه ها متین و پدر و مادرش را خیلی متعجب کرد. نمایش های عجیب آن پسربچه تمام شد اما این قسمت فیلم، ذهن متین را حسابی مشغول کرده بود. «هنوز پای تلویزیون نشسته بودیم که متین دوید و رفت داخل آشپزخانه. چند لحظه ای گذشت تا اینکه متین آمد جلوی ما نشست؛ در حالی که یک مشت قاشق و چنگال در دست داشت، این کارش خیلی عجیب بود. متین اصرار داشت که من و مادرش به او توجه کنیم. می گفت من هم می توانم.»
اینها را قاسم جلیل زاده، پدر متین می گوید. به گفته آقای جلیل زاده آن موقع، آنها اصلا تصورش را هم نمی کردند که یک آزمایش ساده بچگانه، نتیجه اش این بشود.
رویایی که به حقیقت پیوست
متین می خواست مانند پسربچه خارق العاده توی فیلم، شانسش را امتحان کند و ببیند که آیا قاشق و چنگال ها به بدنش می چسبند یا نه؟
پدر و مادر متین این کار پسرشان را گذاشتند پای سادگی های بچگانه و البته کمی هم حسادت کودکانه. به اصرار متین، پدر و مادر هم دست از فیلم نگاه کردن کشیدند و میخکوب نشستند تا ببینند که پسرشان می خواهد چه نمایشی برایشان اجرا کند.
«باید به احساسات فرزندمان توجه می کردیم. اولش من و همسرم تصور می کردیم به خاطر اینکه ما از آن پسربچه آهن ربایی فیلم خوشمان آمده، متین حسادت کودکانه اش برانگیخته شده است، متین درست حرکات آن پسربچه را تقلید می کرد. اول پیراهنش را درآورد و بعد قاشقی برداشت و روی سینه اش گذاشت. آرام آرام قاشق را رها کرد. باورکردنی نبود. قاشق روی بدن متین چسبید.»
پدر و مادر متین بعد از دیدن این صحنه تصور کردند که پسرشان بلایی سر خودش آورده و این احتمال را می دادند که متین با چسب این کار را انجام داده. به همین خاطر جلوتر رفتند و قاشق را از سینه پسرشان جدا کردند اما ماده چسبنده ای وجود نداشت.
خطرناک نیست
متین و پدر و مادرش در آن لحظه بسیار هیجان زده شده بودند. بارها این کار را تکرار کردند. واقعا اجسام به بدن پسرشان می چسبید و فرزندشان یک انسان مغناطیسی بود. «مثل یک رویا بود. تصورش را بکنید که در یک بازی کودکانه، یکدفعه مشخص شود که فرزندتان یک آدم خارق العاده است. حس آن روز را اصلا نمی توانم توصیف کنم، راستش را بخواهید من و همسرم خیلی ترسیده بودیم. می ترسیدیم که نکند این ویژگی متین برای سلامتی اش خطرناک باشد یا اینکه اصلا این خاصیت، نشاندهنده یک بیماری باشد. این فکرها مثل خوره به جانمان افتاد تا اینکه تصمیم گرفتیم متین را نزد پزشک متخصص ببریم.»
آقای جلیل زاده پسرش را نزد چندین پزشک برد. حتی برای اینکه مطمئن شود خطری پسرش را تهدید نمی کند، او را بارها به بیمارستان برد تا چکاپ کامل شود اما همه پزشکان یک نظر مشابه داشتند، اینکه این ویژگی متین، عجیب و باورنکردنی است اما اصلا خطرناک نیست و او سالم و سلامت است.
بدن پلاستیک ربا!
کم کم این موضوع به گوش اقوام و در و همسایه ها رسید. به گفته آقای جلیل زاده، همه می آمدند تا از نزدیک مغناطیسی بودن متین را ببینند. جالب اینکه همه شان در ابتدا تصور می کردند که متین، بدنش را به یک ماده چسبنده نامرئی آغشته کرده و تا وقتی که از نزدیک و با دستان خودشان بدن متین و اجسام را لمس نمی کردند، نظرشان عوض نمی شد.
برخی هم نظر جالب تری داشتند و می گفتند این کار یک تردستی ماهرانه است. چیزی نگذشت که این موضوع رسانه ای شد و پای عکاسان و خبرنگاران هم به منزل آقای جلیل زاده باز شد. «گزارشگران از ما کنجکاوتر بودند. بارها اجسام مختلف را مورد آزمون قرار دادند.»
البته این آزمایشات خالی از لطف نبود و باعث کشف عجیب تری شد. «بدن متین علاوه بر فلزات، به اجسام پلاستیکی هم واکنش نشان می دهد و آنها را جذب می کند. جذب اجسام پلاستیکی، ویژگی است که تنها در متین دیده شده چرا که اگرچه انسان های مغناطیسی دیگری هم در دنیا وجود دارند اما تنها فلزات به بدنشان می چسبد.»
آزمون های عجیب و غریب
جالب است بدانید سنگین ترین شیءای که تا به حال به بدن پسربچه مغناطیسی چسبیده و آن را نگه داشته، یک جاروبرقی شارژی 4 کیلوگرمی بوده است. «پسرم از موقعی که این ویژگی را کشف کرده، مشتاقانه آزمون های زیادی را انجام می دهد. مثلا با آزمایشاتی که انجام داده متوجه شدیم که هنگام صبح، بدن متین خاصیت مغناطیسی اش بیشتر از اوقات دیگر است.»
متین برادر 16 ساله ای هم دارد اما این ویژگی اصلا در او دیده نمی شود. پدر و مادر متین می گویند بعد از اینکه اقوام و بستگانشان از این موضوع باخبر شده اند بعضی حدس زده اند که شاید این ویژگی در آنها هم وجود داشته باشد و به عبارتی آنها هم یک آدم مغناطیسی باشند، به همین خاطر میزان جذابیت مغناطیسی بدنشان را امتحان کرده اند اما هیچ کدام شان مغناطیسی نبودند. «این موضوع نشان داد که مغناطیسی بودن بدن اصلا ارثی نیست.»