شش خودروی شرکتکننده در این بررسی که همگی مدل ۲۰۱۵ هستند عبارتاند از: کادیلاک اسکالید پلاتینوم، اینفینیتی QX80 لیمیتد، رنجرور HSE، لکسس LX570، لینکلن ناویگیتور و مرسدس بنز GL450. درست است که SUV های بزرگتری نسبت به خودروهای حاضر در این تست وجود دارند (شورولت سابربن، فورد اکسپدیشن EL، تویوتا سکویا و …) ولی آنها در سطحی از لوکس بودن نیستند که بتوان آنها را در این سگمنت قرار داد. ما درباره ردهای از خودروها صحبت میکنیم که تنها در ایالاتمتحده سالانه دارای فروشی بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دستگاه میباشد. درحالی که کادیلاک و مرسدس هرکدام بهتنهایی بیش از ۲۵۰۰۰ دستگاه در سال فروش دارند. اگر حجم فروش این سگمنت شما را تحت تأثیر قرار نمیدهد باید به خاطر داشته باشید با این که خودروهای لوکس و پرمیوم فقط ۱۱ درصد کل خودروهای تولیدی را تشکیل میدهند اما نزدیک به ۵۰ درصد سوددهی ایجاد میکنند. بنابراین با در نظر گرفتن سود به ازای تولید هر دستگاه از این خودروها (که رقم بالایی است) بهآسانی میتوان فهمید که این خودروهای غولپیکر تا چه اندازه برای تولیدکننده آن پراهمیت است.
خودروهای حاضر در این آزمایش همگی در حدود ۹۰۰۰۰ دلار قیمت دارند. در این بین ناویگیتور که بهتازگی اصلاحاتی روی آن صورت گرفته با ۷۴۶۳۵ دلار قیمت ارزانترین اتومبیل گروه است. در سمت دیگر رنجرور با ۹۶۴۵۶ دلار گرانترین SUV حاضر در این تست لقب میگیرد و تنها خودرویی است که ردیف سوم صندلیها را ندارد.
سواری و هندلینگ: سواری و هندلینگ در هر خودرویی معمولاً به یک اندازه اهمیت دارند. با این حال داستان در مورد این لوکسهای غولپیکر کمی متفاوت است و به نظر میرسد که سواری در اینجا شاخصه مهمتری باشد، بنابراین اجازه بدهید که در مورد هندلینگ کمتر صحبت کنیم. هیچکدام از اینها خودروهای اسپرتی نیستند. کادیلاک، اینفینیتی، لکسس و لینکلن همگی بهصورت بدنه روی شاسی (Body on frame) هستند. بهعبارتدیگر ساختار آنها تقریباً مشابه ساختار یک تراک است. بهعلاوه سه تای آنها وزنی بیش از ۳ تن دارند و کادیلاک ۲۶۶۲ کیلوگرم را حمل میکند. GL دارای شاسی و بدنه یکپارچه است و ۲۵۲۴ کیلوگرم وزن دارد. رنجروور ۵ نفره نیز با ۲۴۲۶ کیلوگرم سبکترین SUV حاضر در این جمع است.
با تمام این شرایط پنج دستگاه از این خودروها مسیری به شکل ۸ انگلیسی را در زمانی بین ۲۷ تا ۲۸ ثانیه طی کردند. (از این مسیر برای آزمون پایداری و فرمان پذیری خودروها استفاده میشود و کارکردی شبیه به آزمون اسلالوم دارد). مرسدس GL با زمان ۲۷۳ ثانیه سریعترین و QX80 با اختلاف کمی با ۲۸۳ ثانیه کندترین خودرو گروه بود. برای اینکه به شما مبنایی برای مقایسه بدهیم باید بگوییم که خودروی مزدا ۶ به ۲۷۳ ثانیه و کیا اپتیما به ۲۸۳ ثانیه برای طی کردن همین مسیر نیاز دارند.
اما اگر بحث در مورد قابلیت سواری این خودروها باشد وضعیت خیلی بهتر خواهد شد. جایی که ساختار صلب و فاصله بین دو محور زیاد باعث فراهم آوردن یک سواری بسیار خوب برای این خودروها شده است. تنها خودرویی که میتوان گفت از این لحاظ بهاندازه کافی خوب نیست ناویگیتور است، تا جایی که بنسون کنگ دستیار سردبیر، سواری آن را با نسل قبلی فورد F-150 مقایسه کرده است. البته این اصلاً اظهار نظر درستی نیست ولی در مقام مقایسه با سواری عالی رقیبان شاید لینکلن اینگونه به نظر برسد، چون ناویگیتور بیشتر از بقیه حس سوار شدن به یک وانت را ایجاد میکند.
اوضاع درمورد اینفینیتی گونه دیگری است، جایی که با وجود رینگهای ۲۲ اینچی کیفیت سواری خیلی خوبی فراهم میآورد، با این حال اگر شما به سواری خودروهای اروپایی علاقه داشته باشید اینفینیتی خیلی تحت کنترل به نظر نمیرسد.
رنجروور به دلیل داشتن سیستم تعلیق و فنربندی بادی سواری شگفتانگیزی فراهم میآورد. مرسدس بنز هم دارای تعلیق بادی است که یک سواری عالی و اسپرت را فراهم میکند. اگر بخواهیم باز هم در مورد سیستمهای تعلیق تجملی صحبت کنیم باید از کمکفنرهای مغناطیسی کادیلاک بگوییم. کمکفنرهایی که به نظر میرسد بیشتر به حالت اسپرت متمایل هستند تا لاکچری (حتی هنگامیکه شما آن را روی حالت راحت تنظیم میکنید). اگرچه رینگهای غولآسای ۲۲ اینچی و برند لاستیکهای آن کمکی به این قضیه نمیکنند. با تمام این شرایط کادیلاک هنوز بهاندازه کافی سواری خوبی ارائه میدهد.
سیستم تعلیق بادی و کمکفنرهای مغناطیسی کاملاً لوکس و تجملی هستند اما لکسس دارای یک تنظیمات هیدرولیکی است که تا حدی یادآور خودروهای سیتروئن است.LX570 از نظر طبیعت شبه تراک خود دو دیدگاه مختلف را در مورد آن به وجود میآورد: بعضی به سواری آن خیلی علاقهای ندارند و بعضی سواری آن را بیشتر شبیه یک مرسدس میدانند تا یک لکسس. با این حال یک سواری فوقالعاده ساکت را به ارمغان میآورد و برای یک سفر جادهای طولانی گزینهای عالی است.
آیا درمجموع میتوان از لحاظ کیفیت سواری برندهای انتخاب کرد؟ نه، ولی میتوان گفت QX80، رنجرور HSE، LX570 و GL450 از این نظر عالی هستند.
عملکرد: ضعیفترین SUV حاضر در این رقابت رنجروور ۳۴۰ اسب بخاری است که از پیشرانه ۳ لیتری سوپرچارجر V6 بهره میبرد. اما به یاد داشته باشید که رنجروور وظیفه حمل وزن کمتری را به دوش میکشد، بنابراین جای تعجب نیست که زمان شتاب ۰ تا ۹۷ کیلومتر در ساعت این خودرو فقط ۶۳ ثانیه است و از این لحاظ در میانهی گروه قرار میگیرد.QX80 هم بهطور مشابه در ۶ ثانیه به ۹۷ کیلومتر در ساعت میرسد. درصورتیکه لینکلن و مرسدس هر دو این عمل را در ۶۲ ثانیه انجام میدهند..
مقام کندترین SUV تست با زمان ۷ ثانیه به لکسس میرسد و کادیلاک سریعترین خودروی گروه لقب میگیرد بهطوری که فقط در ۵۹ ثانیه به این سرعت میرسد. کادیلاک در مصاف یکچهارم مایل (شتاب ۴۰۰ متر) هم برندهی گروه است که آن را در ۱۴۴ ثانیه و با حداکثر سرعت ۱۵۵ کیلومتر در ساعت طی میکند، جایی که لکسس یک بار دیگر عقبتر از دیگران این مسافت را در ۱۵ ثانیه و با سرعت ۱۴۶۱ کیلومتر در ساعت میپیماید.
اسکالید بدترین عملکرد ترمز در گروه را به نمایش گذاشت (با مسافت توقف ۴۰۵ متری از سرعت ۹۷ کیلومتر در ساعت) با این حال اینفینیتی قهرمان ترمزگیری فقط ۳ متر زودتر متوقف شد و این مسافتی است که گستره وسیعی از سدان های اسپرت در همین مسافت متوقف میشوند.
فارغ از تمام این اندازهگیریها تصور و برداشت ذهنی افراد تست کننده نسبت به این شش SUV شایان توجه است. همه ما کادیلاک را دوست داریم و اگرچه این یک ویژگی قابل اندازهگیری نیست ولی طنین پیشرانهی حجیم ۶۲ لیتری و V8 این خودرو مبهوتکننده است. قطعاً اسکالید بهترین صدا را تولید میکند. کادیلاک همچنین در مقایسه با سایرین بیشترین صدای پیشرانه را در داخل کابین دارد. پیشرانه اکوبوست لینکلن همه ما را تحت تأثیر قرار داد. یک V6 تویین توربو ۳۵ لیتری با عملکردی اسپرت، ضمناً دارای یک سیستم انتقال نیروی درجه یک است البته تا زمانی که شما مایل به فدا کردن جنبههای دیگری از این SUV باشید.
موتور بزرگ اینفینیتی هم دوستداشتنی است. موتور ۸ سیلندر ۵۶ لیتری تنها نقطه قوت این ماشین در بحث عملکرد است که با قدرت بالای خود (۴۰۰ اسب بخار) شتاب خوبی را رقم میزند. لکسس اگرچه در شتاب گیری بدترین اعداد تست را رقم زد ولی در خیابانهای شهری احساس خوبی از شتاب گیری را منتقل میکند. بالعکس پدال ترمز آن اصلاً احساس خوبی منتقل نمیکند و دقت لازم را ندارد طوری که عملکرد آن را میتوان اینگونه توصیف کرد: وقتی شروع به فشردن پدال ترمز میکنید هیچ اتفاقی نمیافتد، درنتیجه پدال را کمی بیشتر فشار میدهید ولی بازهم اتفاقی نمیافتد، با اصرار بیشتر ناگهان دماغه خودرو شیرجه زده و ترمزها بهطور کامل درگیر میشوند!
مرسدس بنز برای GL450 از یک پیشرانه ۳ لیتری V6 جدید استفاده کرده که به لطف بهره بردن از سامانه تویین توربو دارای گشتاوری عالی در دور موتور پایین است به طوری که باور این مسئله که این خودرو دارای یک پیشرانه شش سیلندر است نه یک V8 را سخت میکند.
درنهایت ممکن است فکر کنید این رنجروور است که از لحاظ عملکرد و پرفورمنس سرآمد گروه و بهترین است ولی بهراحتی میتوان گفت که خارج از پیست اینگونه نیست و با وجود قدرت کافی در شتاب گیری خیلی کند عمل میکند.
مصرف سوخت: مطابق اعداد اعلام شده از سوی سازمان EPA رنجروور کم مصرفترین خودروی این تست است. این موسسه مصرف سوخت این خودرو را ۱۳۸/۱۰۲/۱۲۴ لیتر به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر (به ترتیب شهر/بزرگراه/ترکیبی) تخمین زده است. ولی در عمل نتایج مصرف سوختی که بهدست آمد چندان جالب نبود. اعداد بهدست آمده در این تست برای این خودرو ۱۶۳/۱۱۸/۱۴۳ بود که اختلاف زیادی را نشان میدهد. بقیه خودروها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. اعداد اعلام شده توسط EPA برای اسکالید ۱۵۷/۱۱۲/۱۳۸ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر بود ولی در واقع ۱۶۷/۱۱۵/۱۴۳ بهدست آمد. QX80 بر اساس EPA 18.1/12.4/15.7 مصرف دارد و در عمل معادل ۱۸۸/۱۳۱/۱۶۲ بنزین مصرف میکند. مصرف ناویگیتور ۱۵۷/۱۱۸/۱۳۸ اعلام شده که در تست ۱۶۹/۱۳/۱۵۲ بهدست آمد. مرسدس بنز در عمل مصرفی نزدیک به مصرف اعلام شده توسط EPA (13.8/11.2/12.4) کسب کرد که این اعداد در عمل ۱۴۱/۱۱۴/۱۲۹ بودند. اما تنها شگفتی این گروه در این بخش لکسس بود که در تست مصرفی بهتر از مصرف اعلام شده توسط EPA بهدست آورد. مصرف اعلام شده برای آن معادل ۱۹۶/۱۳۸/۱۶۸ است اما بهترین نتایجی که در تست ما کسب کرد ۱۷۷/۱۳۴/۱۵۸ لیتر به ازای ۱۰۰ کیلومتر بود. با این وجود هنوز هم مصرف بالایی محسوب میشود خصوصاً اینکه به علت مخزن سوخت نسبتاً کوچک آن (۹۳ لیتر) همیشه یک پایتان در پمپ بنزین است.
اتاق / کابین: همهی تیم تست کننده متفقالقول کابین اسکالید پلاتینوم را بهترین کابین در بین ۶ خودرو اعلام کردند. درون این خودرو، بسیار مجلل، پوشیده از چرم نرم و با قطعات چوبی تحسینبرانگیز است. به طوری که کیفیت آن شما را شوکه خواهد کرد. با این وجود سامانه CUE کادیلاک و کنترلهای لمسی در این خودرو چندان عالی به نظر نمیرسند.
اگر فکر کردهاید که رنجروور هیچ مشکلی از لحاظ کیفیت داخلی ندارد کاملاً در اشتباهید. سامانه اطلاعات و سرگرمی به کار رفته در این خودرو همانند CUE کادیلاک برای خودرویی به این قیمت راضیکننده نیست. در حقیقت این سیستم پس از سیستم CUE در کادیلاک جایگاه دوم بدترین رابط کنترل را از آن رنجروور میکند. از نظر کیفیت مواد به کار رفته در کابین نیز رنجروور در پس کادیلاک قرار میگیرد. نکته عجیب در این خودرو صدای جیرجیری است که از کابین آن به گوش میرسد و با کمی دقت موفق به یافتن کانون صدا میشوید که حاصل تماس صندلی با کنسول وسط این خودرو است!
مواد بهکار رفته در داخل کابین اینفینیتی ما را تحت تأثیر قرار داد. چرم انعطافپذیر و چوبکاری براق در همه جای کابین آن به چشم میخورد. مشکل اصلی اینفینیتی (همانند لینکلن) این است که پایه و اساس ضعیف و سطح پایینی که این خودرو بر اساس آن شکل گرفته (نیسان پاترول) را کاملاً نشان میدهد. QX80 خودرویی فریبدهنده است، با وجود اینکه ظاهری کاملاً عظیم و بزرگ دارد ولی آنقدری که به نظر میرسد جادار نیست. مشکل صندلیهای کاپیتانی ردیف دوماند که اگرچه خوب و راحتاند ولی چون در جای خود ثابت هستند و نمیتوان آنها را تنظیم کرد حتی افرادی با قد متوسط هم فضای پای کافی در اختیار ندارند. ضمن اینکه صندلیهای این خودرو ارتفاع زیادی دارند که حس خوبی را منتقل نمیکنند.
مرسدس GL خودرویی است که بهعنوان SUV سال ۲۰۱۳ انتخاب شد اما اکنون کابین آن قدیمی به نظر میرسد. شاید دلیل آن این باشد که بعضی چیزها نظیر صفحه نمایش کوچک سیستم اطلاعات و سرگرمی آن مربوط به یک نسل قبل از چیزی است که در بنزهای جدید (مانند کلاس C و S) بکار میرود. صندلیهای سفت (که پوشش چرمی خوبی هم دارند) اولین چیزی است که در مورد کابین آن جلبتوجه میکند. اوضاع در مورد داشبورد هم تقریباً مشابه است. پیکربندی و جانمایی ادوات و کنترلرها خیلی عالی هستند ولی جلوه بصری پلاستیکهای سیاه بکار رفته در این خودرو چیزی نیست که شما در خودرویی با این قیمت انتظار آن را داشته باشید.
لکسس LX570 که اولین بار در سال ۲۰۰۷ معرفی شد قدیمیترین خودروی حاضر در این رقابت است. بهعلاوه کمترین فروش را نیز دارد. در سال گذشته فقط ۴۰۰۰ دستگاه از آن به فروش رفته است یعنی معادل ۳ درصد از بازار این سگمنت را به خود اختصاص داده است. طراحی داخلی قدیمی آن برای رقابتهای پاریس-داکار کاملاً مناسب است اما برای یک خودروی تجملی و لوکس چندان مناسب به نظر نمیرسد. چرم استفاده شده در این خودرو عالی نیست، مواد بهکار رفته در کابین نیز همینطور، سیستم اطلاعات و سرگرمی آن مانند آثار باستانی است و تزئینات چوبی و براق بهکار رفته در آن پلاستیکی به نظر میرسند. شعار خودروهای امروزی پوشش چرم برای همه جای کابین است، چیزی که در لکسس به چشم نمیخورد و بهجای آن پلاستیکهایی با ظاهر ارزانقیمتمانند اینفینیتی) را در خیلی جاها میتوان دید. در نهایت به لینکلن میرسیم که با وجود تغییرات جزئی بهعنوان مدل ۲۰۱۵ به بازار آمده اما واقعیت این است که تقریباً چیز جدیدی ندارد و باید منتظر نسل جدید این خودرو در سال ۲۰۱۸ باشیم که از ساختاری تمام آلومینیومی بهره خواهد برد.
لوکس بودن یک خودرو در جزئیات آن معنا پیدا میکند و این جایی است که لینکلن کم میآورد. کابین ناویگیتور از بعضی جنبهها مانند صندلیهای صاف و یک میزان کاملاً عالی است، ولی ناویگیتور از لحاظ کیفیت داخل کابین قادر به رقابت نیست.
با صرفنظر کردن از رنجروور پنج سرنشینه به بررسی کاربردی بودن ردیف سوم صندلیها میپردازیم، جایی که در کادیلاک و اینفینیتی فضای تنگتری را احساس میکنید. لکسس در این قسمت برخلاف آنچه به نظر میرسید باعث شگفتی شد چون که ردیف سومی مناسب افراد بزرگسال دارد. در نهایت اگرچه اندازه گیریها لینکلن را دارای بزرگترین فضا نشان میداد ولی این مرسدس بود که به لطف ساختار یکپارچه بدنه و شاسی از لحاظ قابلیت استفادهی ردیف سوم بهترین در تست انتخاب شد.
ویژگیهای قابل توجه: مرسدس بنز GL450: دارای پنجرههای ردیف سومی مشابه چیزی که در مینی ونها باید وجود داشته باشد. لینکلن ناویگیتور: تنها SUV گروه که یک سطح کاملاً صاف برای حمل بار دارد. اینفینیتی QX80: یک کنسول میانی برای سرنشینان صندلیهای کاپیتانی ردیف دوم رنجرور HSE: دوربینهایی در هر گوشه برای سنجش موقعیت چرخها کادیلاک اسکالید پلاتینوم: Wi-Fi 4G LTE استاندارد و یک یخچال در کنسول میانی لکسس LX570: بیشترین ویژگیهای Off-road در گروه
نتیجهگیری: آیا شما میتوانید از بین این خودروها گزینهی بدی انتخاب کنید؟ نه، خودروی بدی اینجا وجود ندارد ولی ما مطمئن هستیم بعضی گزینهها بهتر از بقیه هستند.
مقام ششم: اینفینیتی QX80 وقتی این خودرو بدترین نتیجه را در تست مصرف سوخت رقم میزند، فضای ردیف سوم آن تنگ است و چهرهای زشت و طرحی غیر استادانه دارد در مورد آن فقط میتوان گفت که اس یو وی بزرگی است که افراد زیادی به آن علاقه ندارند.
مقام پنجم: لینکلن ناویگیتور اگرچه این خودرو ارزانتر از بقیه بود ولی به لوکس بودن حتی نزدیک هم نیست. نقاط قوت آن که مورد علاقه قرار گرفت یکی سامانهی انتقال قدرت آن بود و دیگری چندمنظوره بودن آن.
مقام چهارم: رنجروور HSE یک شاسیبلند زرقوبرق دار و مجلل، ولی کیفیت ساخت مشکوک و همچنین قیمت بالای همه چیز آن باعث شد نتواند مقامی بهتر پیدا کند.
مقام سوم: لکسس LX570 پیرمرد گروه مورد احترام قرار گرفت. LX570 برای همه افراد خودروی ایده آلی نیست ولی ویژگیهای منحصربهفردی در این مشتزن همه جا روی لکسس وجود دارد.
مقام دوم: مرسدس بنز GL450 خودرویی که سابقه کسب عنوان SUV سال را دارد رفتهرفته نشانههای پیری را بروز میدهد، با این وجود هنوز هم یکی از هوشمندترین SUV هایی است که میتوان خرید.
مقام اول: کادیلاک اسکالید پلاتینوم زیباترین طراحی، بهترین کابین، خوشصداترین و همچنین سریعترین خودروی این آزمایش. کادیلاک اسکالید پلاتینوم قلبها را تسخیر کرد.