من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برایت گذارم
درعصرهای انتظاربه حوالی بی کسی قدم گذار
خیابان غربت راپیداکن کناربیدمجنون خزان زده
وکنارمرداب های آرزو های نگرانم
درکلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریم غمش راکنار بزن
مراخواهی دید...
بابغضی کویری که غرقعصاره انتظار است
نشسته ام پشت دیواردردهایم..................... غمکده...من