فراموش کردم
رتبه کلی: 1195


درباره من
به نام تنها تنهایی که تنها تنهایی برازنده اوست ....


سیامک محمودی هستم ...

اهل روستای خاتون آباد میانه ...




مدرک تحصیلی:کارشناسی

مهندسی تکنولوژی برق قدرت

غمکده... (sm74 )    

شعر عاشقانه غمگین ....

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۱۲ ساعت 01:02 بازدید کل: 79 بازدید امروز: 79
 

چندیست که آشفته ام ای یار جوانم!

برگرد و از این حال پریشان برهانم

از قصّه ی چشمان تو دل کندن و رفتن

هرگــز نتوانم، نتوانم، نتوانم!!

 

**************************************

 

 

نالیدن از این فاصله ها کارِ قلم نیست

در خانه ی ما جز غم دوریِ تو غم نیست

افسانه نگو! چگونه دست از تو کِشم من؟

من عاشق چشمان تو ام! دستِ خودم نیست!!

 

**************************************

 

از تمام عشقمان، فاصله اش سهم من است

 

هرکجا می روم از قصّه ی عشقی سخن است

 

چاره ای نیست! به رویای تو عادت دارم!

 

این، همان سخت ترین قسمت عاشق شدن است!

 

**************************************

 

کاش می شد چشم خود را بر حقایق باز کرد

 

قفلِ غم را از تن سرد دقایق باز کرد

 

یادِ آن لحظه که او یک دم کنار من نشست

 

جمله ای گفت و گره از قلب عاشق باز کرد!

 

**************************************

 

 

 

ای کاش دلم بر تو عنایتی نمی کرد

 

عاشق شدنت به من سرایتی نمی کرد

مجنون اگر از قصه ی عشق من خبر داشت

از لیلی خود هیچ شکایتی نمی کرد!

 

**************************************

 

باز هم لحظه ی تلخ رفتنت فرا رسید

 

از تمام بودنت، چند غزل به ما رسید

 

باز من ماندم و عشقی که اسیرش هستم

عشق من معجزه ای بود که از خدا رسید!

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۱۲ - ۰۱:۰۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)