فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4320


درباره من
امید ارومیه (sohamandegar )    

به به ببه به به

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۴/۲۶ ساعت 20:31 بازدید کل: 412 بازدید امروز: 116
 

ازشركت فرش مزاحمتون ميشم

ميخوام دلمو فرش زيرپات كنم

كه جز دلم هيچ جا پا نذاري!

..........................................

غنچه از خواب پرید

وگلی تازه به دنیا امد

خار خندید و به گل گفت سلام

وجوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت

گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی آمد نزدیک

گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیک ان خار در دست خلید و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت سلام.

..............................................

در زمستانی سرد کلاغی غذا نداشت تا به جوجه هایش بدهد.

از گوشت بدن خود می کند و به جوجه هایش میداد تا زنده بمانند.

زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات یافتند….

جوجه ها گفتند :

خدا را شکر که مرد و راحت شدیم از غذای تکراری

.....................................................................

گاهی وقتها از نردبان بالا می روی تا دستان خدا را بگیری

غافل از اینکه خدا پایین ایستاده و نردبان را محکم گرفته که تو نیفتی

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۴/۲۶ - ۲۰:۳۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)