فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4138


درباره من
"خوشبخت ترین"
مخلوق خواهی بود
اگر امروزت را
آنچنان زندگی کنی
که گویی نه فردایی
وجود دارد برای دلهره
و نه گذشته ای برای حسرت
امروزتان را پر از
شادی های بی دلیل
زندگی کنید.

***
در این عمری که میدانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل
تو عاشق باش
رفیقان رامراقب باش
مراقب باش ، به آنی
دل موری نرنجانی
که در آخر تو میمانی
و مشتی خاک که از آنی
سهیل سهرابی (sohaylasohrabi )    

چه کنم با دل خویش...

درج شده در تاریخ ۹۵/۱۰/۰۲ ساعت 11:06 بازدید کل: 281 بازدید امروز: 277
 

چکنم با دل خویش؟

 

آه آه از دل من

که ازو نیست بجز خون جگر حاصل من

زانکه هردم فکند جان مرا در تشویش

چکنم با دل خویش؟

     **********

چه دل مسکینی؟

که غمین می شود اندر غم هر غمگینی

هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه میش

چکنم با دل خویش؟

     **********

در دلم هست هوس

که رسد در همه احوال به درد همه کس

چه امیری متمول چه فقیری درویش

چکنم با دل خویش؟

     **********

طفل عریانی دید

چشم گریانی و احوال پریشانی دید

شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش

چکنم با دل خویش؟

     **********

دیده گردید فقیر

بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شده سیر

دل من سوخت بر او یا جگر من شد ریش

چکنم با دل خویش؟

     **********

چکنم؟دل نگذارد که برم حمله بدو

زارم از دست عدو

بسکه محتاط ببار آمده و دوراندیش

چکنم با دل خویش؟

     **********
گر در افتم با مار

نیست راضی دل من تا کشم از مار دمار

لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش

چکنم با دل خویش؟

     **********
دارد این دل اصرار

که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار

همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش

چکنم با دل خویش؟

     **********
از برای همه کس

دل بیرحم در این دوره بکار آید و بس

نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش

چکنم با دل خویش؟؟؟

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۵/۱۰/۰۲ - ۱۱:۰۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)