فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4138


درباره من
"خوشبخت ترین"
مخلوق خواهی بود
اگر امروزت را
آنچنان زندگی کنی
که گویی نه فردایی
وجود دارد برای دلهره
و نه گذشته ای برای حسرت
امروزتان را پر از
شادی های بی دلیل
زندگی کنید.

***
در این عمری که میدانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل
تو عاشق باش
رفیقان رامراقب باش
مراقب باش ، به آنی
دل موری نرنجانی
که در آخر تو میمانی
و مشتی خاک که از آنی
سهیل سهرابی (sohaylasohrabi )    

سودای تو...

درج شده در تاریخ ۹۹/۰۸/۲۱ ساعت 10:18 بازدید کل: 335 بازدید امروز: 335
 

هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش

نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش

آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش

وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش

هر که از یار تحمل نکند یار مگویش

وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش

چون دل از دست به درشد مثل کره توسن

نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش

به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق

مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش

خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی

عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش

شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت

که همه عمر نبوده‌ست چنین سرو روانش

گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم

باز می‌بینم و دریا نه پدید است کرانش

عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد

بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش

چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی

بنده بی جرم و خطایی نه صواب است مرانش

نرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم

که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش

گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد

عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۹/۰۸/۲۱ - ۱۰:۱۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)