فراموش کردم
رتبه کلی: 475


درباره من
جابر تیلیم خان (sokhaneeshgh )    

" از حکمت مولانا "

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۱۸ ساعت 13:52 بازدید کل: 181 بازدید امروز: 180
 


گفت پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد
خود در آب می دید و می رمید
او می پنداشت که از دیگری می رمد
نمی دانست که از خود می رمد
همة اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر
چون در توست، نمیرنجی؛ چون آن را در دیگری می بینی، می رمی و می رنجی.
" گزیده فیه ما فیه "

 

مولانا در مثنوی نیز بارها این لطیفه را با تعبیرات و تمثیلات شیرین آورده است.
این حکایت تمثیل دیگری است در بیان انعکاس خلق و خوی انسان در آیینۀ وجود دیگران:

ای بسا ظلمی که بینی در کسان
خوی تو باشد در ایشان ای فلان
انـدر ایشان تـافته هستی تـــــو
از نفاق و ظلم و بـد مستی تــو
چون به قعر خوی خود اندر رسی
پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
مثنوی

پیش چشمت داشتی شیشۀ کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
گرنه کوری، این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش
در خود این بد را نمی بینی عیان
ورنه، دشمن بودیی خود را به جان
مثنوی

برگرفته از کتاب های " گزیدة فیه مافیه " 
و " مثنوی مولوی " 
توضیحات: حسین الهی قمشه ای
Heila van der Merwe نقاشی اثر

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۷/۱۸ - ۱۳:۵۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)