نااهلان ، سو استفاده کنندگان و پشت پرده کارشکنی های آن ها
سخنی صمیمانه
ضمن اجازه و عرض پوزش فراوان از همراهان و دوستان ارجمندم می خواهم سنت شکنی کنم و پس از چندین سال سکوت چنته ی ناگفته هایی که باید بموقع گفته می شد را باز کنم و از پشت پرده مسائلی بگویم که به ستوه آمده و بخاطر آن فعالیت های خود را موقتا متوقف کرده ام.
انسان و جامعه
از نظر جامعه شناسی بشر در زندگی اجتماعی است که خود را می شناسد و جایگاه خود را در تعامل با دیگران پیدا می کند، در تلاطم موافقت ها، مخالفت ها، حب و بغض ها، موفقیت ها و شکست هااست که آدمی از جاده ی پر پیچ و خمی می گذرد تا به مراد خویش نائل آید. این بسیار طبیعی است که انسان در راه رسیدن به اهداف خود هرچه که باشد با فرازو نشیب هایی چون رقیبان، مخالفان، مشکلات و سختی ها و.. مواجه خواهد بود که در اصل در نوردیدن این مسائل سرانجام به پبروزی طعم شیرینی می دهد و از شکست درس عبرتی ماندگار می سازد.
با توضیحی که داده شد هدف بیان این مساله بودکه انسان، در هر اجتماعی با هر فرهنگ وقوانینی زندگی و تلاش می کند خواه یا ناخواه با کشمکش هاو همسوئی ها، نظرات مخالف و موافقی روبرو خواهد بود.
کارشکنان، ناهلان و سو استفاده کنندگان
اما گاها یک سری کارشکنی ها با غرض ورزی عده ای انجام می پذیرد که آدمی خود از دلیل و منشاء آن در حیرت می ماند. موفق ترین و با برنامه ترین انسان ها نیز با این پدیده ی غیر قابل پیش بینی شده مواجهه داشته اند.
این عده از کارشکنان از هیچ تهمت، دروغ، تزویر و ریایی و هیچ تلاشی در براندازی شخص قربانی خود دریغ نمی کنند. این ها همان هایی اند که بقول معروف می گویند " آب از سر من گذشته" و بی حیایی نیز جزئی از شخصیت آن ها شده است.
برای این عده مهم نیست سرانجام آبرویی برای آن ها باقی می ماند یا که نه؟! آیاپایان کاری که انجام می دهند خوش است یا نه! یک نیروی درونی یا بیرونی ( حسادت، کینه، بیماری های شخصیتی و روانی و..) این عده را شارژ می کند که تمام تلاش خود را در خرابکاری توفیق انسان های دیگر انجام دهند. این انسان ها حتی صدها بار از اجتماع حذف شوند دوباره هم چون سرطان ریشه دوانده و هربار کریه تر از قبل به فعالیت های منفی خود ادامه می دهند.
نا اهلانی که از هر محفل سخن و فرصتی در تخریب دیگران استفاده کرده و بعد از انجام این عمل احساس رضایت از خویش به آن ها دست می دهد چرا که روح بیمار آن ها مسخ چنین ظلمی شده و هر روز افسارگسیخته تر می شوند!
اهداف منفی کارشکنان
ورود این عده به هر عرصه ای چه فرهنگی، چه ورزشی و هنری، چه اجتماعی، چه سیاسی بدین معناست که به اصطلاح "بوی قرمه سبزی" به مشامشان رسیده و آمده اند برای انتفاع شخصی و یا فرد موفقی دیده اند و درصدد تخریب جایگاه وی برای ایجاد پایگاه آستین بالا زده اند. این ها هیچ امتیاز مثبتی برای جامعه ی خود ندارند و از بی سروسامان ترین نهاد ها و ضعیف ترین مدیران سازمان ها استفاده می کنند تا ره صدساله را یک شبه بپیمایند که متاسفانه امروزه در جامعه ما با گفتن یک چاکرم و مخلصم و فروختن قلم و شخصیت خود این امر امکان پذیر می باشد. از همین طریق عناوینی چون دکتر، مهندس، کارشناس و.. را بصورت غیر قانونی با نام خود همراه می کنند. عناوینی که یک فرد تحصیل کرده بعد از سال ها تلاش و تحمل مشقت های تحصیلی کسب کرده و این افراد به راحتی از آن به نفع خود استفاده می کنند.
اگر به عمق این مساله و چرایی پیدایش چنین افرادی در جامعه فکر کنیم می بینیم که این پدیده ی شوم ریشه در نحوه ی زندگی و حالات روانی و شخصیتی فرد دارد. این نمونه از انسان ها همه را دشمن خود می دانند و در راه رسیدن به اهداف خود ( اغلب اهداف منفی) با زیر آب زنی ها، تهمت ها و دروغ هایی که به رقیبان و مخالفان خود می بندند سعی در گذر از سد آن ها دارند اما هیچ گاه موفق نشده و دیری نمی پاید که از یک عرصه به عرصه ی دیگر خیز برمی دارند!
کارشکنان و چند شخصیتی بودنشان
تغییر عرصه ای که با عوض کردن رنگ شخصیتی این عده نیز همراه است. این ها نااهلی و سو استفاده را نیز به اوج رسانده و این صفت خود را به اصطلاح "برای جانماز به آب کشیدن" و تبرئه ی خود به دیگران نسبت می دهند! گروه های مختلفی را با دادن وعده های دروغ و تخریب اقشار تشکیل داده، اما پس از مدتی دستشان رو شده و در یارکشی نیز می بازند. این افراد با هر شکستی روان پریشی بیش تری یافته و هم چون حیوان درنده ای که به دلیل ویروسی ناشناخته بیمار گشته بیش تر از قبل به جوامع انسانی حمله می برند.
کارشکنان و جایگاه و عمل عجیبشان
متاسفانه در جهان امروزی چنین افراد خود فروخته و بیماری به دلیل سر سپردگی محضشان خریدار فراوانی نیز دارند و مدیران مختلف جهت حفظ جایگاه خود از این افراد چون نگهبانی استفاده کرده و برای نگهداری از آن ها هر عنوان و سمتی که لازم باشد هم چون قهرمان نمونه، شیرمرد، دلاور و.. به عنوان تحفه روا می دارند. گاها نیز این عده کارهایی می کنند که از همه جا طرد شده و ریش سفیدان نیز وقتی نام آن ها را می شنوند طالب قطع ارتباط سازمان ها و ادارات متبوع با آن ها هستند!
در شهر ما تجربه کمیته های هم فکری فعالان مدنی ( اتاق فکر) که در زمینه های مختلفی چون گردشگری ،فرهنگ و هنر، اقتصاد و صنعت، رسانه و خبر و... موید این موضوع است که برخی گروه ها با کنار هم آمدن ها می توانند راه حل های مفیدی را در جهت توسعه و پیشرفت همه جانبه شهری و اجتماعی ارائه دهند. برخی از این کمیته ها در فعالیت های خود موفق بوده اند ولی مسائل پشت پرده که دقیقا از سوی نااهلان، سو استفاده کنندگان و کارشکنان بوده و شایعات وهم انگیزی که قبل و بعد از جلسات این کمیته ها از طرف این عده ساخته و پرداخته می شده یک دم اعضای گروه و بخصوص دبیران کیمته ها را آسوده نمی گذاشت. این نااهلان از موقعیت های مختلف سو استفاده کرده و با نقشه ی قبلی در این کمیته ها به هر طریقی نفوذ داشتند و با جعل و دزدی هر عنوان، ایده و فعالیتی بنام خود جهت انتفاع شخصی و یا از هم پاشیدن اعضا در پی کسب رای و اعتماد ریاست و دبیری جلسات بودند. در مقابل این عده، یا باید با آن ها کنار می آمد یا مدیریت دشواری را بجان می خرید. جالب این جاست در اکثر کمیته ها، که هیچ علم ، تخصص و ایده ای نداشتند عضو شده و در صدد طرح ریزی اهداف خود برمی آمدند.
مذکورین در جلسات ابتدایی و رای گیری حضور پیدا کرده و وقتی دیدند به هدفشان نرسیدند دیوانه وار فعالیت های تخریبی خود را آغاز کردند. از دزدی ایده و زحمات اعضا و نشر آن بنام خود در پایگاه خبری که قلم فروخته اند شروع کرده و با دو به هم زنی ها ادامه دادند و سرانجام وقتی کارشکنی هایشان میسر نشد با وجود صلح و راهنمایی اعضا و دبیر بسیار خوار و خفیف خود کنار رفته و پس از آن با ساختن شایعه های بچگانه وخنده داری چون " دبیر مارا اخراج کرد" و هر تهمت و دروغ دیگری درصدد بازگرداندن وجهه ی از دست رفته ی خود بودند اما توفیقی نیافتند.
فعالیت کارشکنان در سایت های محلی
داستان در همین جا ختم نمی شد و این عده سعی داشتند با تخریب و تمسخر در سایت های مختلف ماهیت فرهنگی و خیر فعالیت های اعضای گروه زیست محیطی شهر را زیر سوال ببرند. از قضا بسیاری از اعضای کمیته ها، قشر معلمان و هنرمندان، تحصیل کردگان، جامعه پزشکان و مهندسان، مسئولان و... همگی از فعالان این گروه زیست محیطی بوده و هستند و هرگونه توهین و تخریبی علیه گروه بی احترامی به این عزیزان نیز تلقی می شود. این نااهلان در سایت های محلی با نظرات مضحک و بچگانه ای فعالیت های گروه را مورد هجوم نادانی خود قرار دادند اما این ها هم میسر نبود.
فعالیت های مخفی و با نام مستعار این عده و خرابکاری هایشان در سایت های شهر حتی قبل و بعد از ظهور با نام واقعی ادامه داشته است بطوریکه یکی از آن ها در جمعی صراحتا اعلام کرده بود قبل از ظهور گمنام فعالیت می کرده ام! نام های مستعاری هم چون سردار، با مرام و...
البته مدتی بود با حذف اکانت واقعی این افراد فعالان عرصه های مختلف نفس راحتی می کشیدند و در امنیت خاطر کامل به فعالیت های مثبت خود ادامه می دادند ولی پس از بازگشت دوباره ی شان آن هم مشروط به عدم تکرار خطاهای قبل، تنش ها و نظرات تفرقه انگیز و توهینی را بیشتر رواج داده و با همراهی برخی همنوعان جدیدشان که هر دم خود را با عنوانی جای می زنند بیش از قبل باعث رنج و مسمومیت فضای مجازی شهر شده اند.
سخن پایانی
هدف از نگارش این مطلب پشت پرده گویی از وقایعی است که شاید ممکن است برخی ها با داشتن اطلاعات غلط و یک سویه قضاوت منصفانه نداشته باشند.
از پروردگار متعال برای این عده ای که از فرط بی کاری، بی عاری و بی مقامی دندان بر جایگاه و آبروی دیگران تیز می کنند و از هیچ شماتتی نیز هراس ندارند ضمن هدایت کامل، آن چنان آرامش، ثروت، جاه و مقامی آرزومندم که زمانی برای این نااهلی ها نداشته باشند.